گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
ماهنامه موعود شماره 61
کاربرد روایات آخرالزمان







اشاره: بهره گیري از روایات فراوانی که در موضوع آخرالزمان و نشانههاي ظهور وارد شدهاند، براي برنامهریزيها،
سیاستگذاريها و حتی تدوین استراتژيهاي عصر غیبت، موضوع مهمی است که در سالهاي اخیر مورد توجه برخی از
نویسندگان و پژوهشگران حوزه مهدویت قرار گرفته است در مقاله حاضر تلاش شده است که با تبیین کاربريهاي روایات
آخرالزمان، به ویژه کاربريهاي استراتژیک، افق تازهاي در این زمینه گشوده شود. جهت صدور اخبار آخرالزمان قریب به دوهزار
روایت پیرامون مهدویت و آخرالزمان از زبان معصومین(ع) در موسوعهها جمعآوري شده است. 1 با تورقی ساده، سهم بزرگی از
این مجموعهها را درباره مشخصات و مختصات آخرالزمان، ظهور و پس از ظهور مییابیم. سؤال اساسی این است که این همه اخبار
براي چیست؟ ترسیم دوران پیش از ظهور از جنبههاي مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادي و...، موقعیت جبهۀ حق و باطل در هنگام
باوراندن » یا « دادن امید » ظهور، و مختصات ظهور و تصویر پس از ظهور با این بسط و گسترش به چه منظور است؟ اگر فقط براي
یملأ الأرض قسطاً و عدلًا کما ملئت ظلماً و جوراً؛ زمین را پر از قسط » و مانند اینها بود با جملاتی کوتاه اما مکرر مثل « قطعیت آن
نیز به دست میآمد و این همه بازکاوي در زوایاي زندگی بشر را «. و عدل میسازد آن چنان که پر از ظلم و جور شده است
نمیخواست. به علاوه، چه بسا این همه تنوع در عبارات و حوادث متفاوت و... مخل به آن منظور هم جلوه نماید! سؤال وقتی
را خود معصومین(ع) در ضمن همین روایات به طور « به نام توقیت » جديتر میشود که میبینیم نحوي دیگر از استفاده از روایات
در این « کذب الوقّاتون، وقتگذران دروغ میگویند » حتمی و قطعی و محکم سد کردهاند. دستهاي از روایات با مضمون مشترك
را به دست آورد و صرفاً « وقت ظهور » مجموعۀ بزرگ روایی قرار گرفته است. اگر از این پیشگوییها و اخبار و اوصاف نمیتوان
هم براي امید و قطعیت صادر نشدهاند؛ به خصوص که به ادله متفاوت معتقدیم که از ناحیه معصوم(ع)، فعل لغو هم سر نمیزند،
این سؤال بیشتر آشکار میشود که پس جهت صدور این روایات چیست؟ هر شیعهاي باید به فکر فرو رود که امام خویش با این
تراکم حدیثی خواسته است چه مطلبی را به او بگوید و چه تکلیفی را از او طلب نموده است؟ این اولین نکتهاي است که توجه به
آن قبل از مطالعه و دستهبندي این روایات لازم است. در یک تقسیم اولی این بخش از روایات مهدویت (یعنی اخبار آخرالزمان) را
میتوان به دو بخش تقسیم کرد: اخبار نشانهگذار و اخبار استراتژیک. الف) اخبار نشانهگذار: اخبار نشانهگذار که اغلب سیاق
پیشگویی دارند روایاتی هستند که براي نشانهگذاري مسیر حق و باطل صادر شده است. این مطلب در گذشته سابقه نداشته است.
مثلًا وقتی عمار درساخت مسجد پیامبر(ص) جد و جهد میورزید و برخی راحتطلبان بر او سنگ بیشتر بار میکردند، در جواب
و از آن پس عمار پرچم شد و «! عمار را قوم طاغی میکشند » : کسی که گفت: این گونه عمار را میکشید! پیامبر(ص) فرمودند
بیم داد « سگهاي حوأب » نشانه. هر جا عمار شمشیر میزد مقابل او طاغی قلمداد میشد. یا وقتی که پیامبر(ص) عایشه را از
سگها نشانهاي شدند براي جریان باطلی که عایشه در آن بود. جالب این که علامه طباطبایی برخی از خطابهاي شرعی و
و قرن فی بیوتکنّ و لاتبرّجن تبرّج الجاهلیّۀ الأولی؛ و در » غیراخباري قرآن را نیز داراي این کاربري میداند. براي نمونه آیۀ
2 غیر از این که بیانگر یک حکم تکلیفی «. خانههایتان قرار گیرید و مانند روزگار جاهلیت قدیم زینتهاي خود را آشکار مکنید
است داراي این کاربري نیز هست، و گویا میخواهد خبر دهد که تبرج جاهلی در پیش است و برخی زنان پیامبر(ص) در آن
سهیماند. در اخبار آخرالزمان نیز این اخبار نشانهگذار را میشود یافت. از باب نمونه برخی از اخبار که نشانههاي حتمی ظهور را
میشمارد داراي این کاربرياند. براي مثال ادعاي مهدویت قبل از صیحه آسمانی محکوم به کذب است چون موعود واقعی
صفحه 41 از 64
نشانهگذاري شده است. 3 ب) اخبار استراتژیک: بخش قابل توجهی از این اخبار، کاربري بالاتري دارند و آن استراتژيسازي است.
استراتژي بدین معنا که همه امکانات و داراییها و استعدادها در مسیري خاص و براي هدفی خاص مدیریت شود. قرآن از سیرة
استراتژيسازي پیامبران با توجه به اخبار استراتژیک نمونهها دارد. از جمله میتوان از سیرة یوسف(ع) مثال زد. رؤیاي شاه وقتی نزد
او صادق جلوه میکند و میفهمد هفت سال پس از این قحطی در پیش است از این خبر استراتژي میسازد، و از شاه میخواهد او
را خزانهدار نماید و هفت سال بکارند و سیلو کنند. 4 استراتژي یعنی این که با توجه به هدفی خاص که از سوي خبر غیبی به دست
آمده بود امکانات را بسیج کردن، چنانچه یوسف انجام داد. این مسئله در خرد و کلان مطرح است براي نمونه به حسب روایات
پس از ظهور، امام عصر(ع) گنبد و مناره مساجد را ویران کرده مساجد را مثل زمان نبوي بنا میکند. به فرض صحت صدور و
دلالت این روایات، انسان خیّري را فرض کنید که میخواهد مساجد براي مسلمین وقف نموده و علیالقاعده آرزویش این است که
تا ظهور امام عصر(ع) بلکه تا قیامت مسجد او برپا باشد و یاران حضرت در آن نماز بگزارند؛ آیا اگر این خبر را شنید، هزینه خود را
خرج چیزي میکند که به دست امام عصر(ع) ویران شود؟! این کاربري استراتژیک از اخبار آینده است. فرق عمده اخبار
نشانهگذار با استراتژیک این است که در اخبار نشانهگذار، نشانه که رخ داد باید عمل مقتضی آنرا انجام دهی مثلًا امام باقر(ع)
نشانه حوادث ماه رمضان (در آخرالزمان) علامتی در آسمان است که پس از آن مردم دچار اختلاف میشوند. وقتی که » : فرمود
5. نشانۀ آسمانی علامت است براي ذخیره غذا و عمل، متأخر از نشانه است. اما در « آنرا درك کردي زیاد دنبال ذخیرة غذا باش
اخبار استراتژیک برعکس؛ با توجه به خبر قبل از بروز آن باید خود را براي آن به شکلی خاص مهیا کنی که گاه این تمهید باید به
شکل اجتماعی و جمعی باشد که استراتژي در آن صورت کلان میسازد. ضرورت کشف مختصات ظهور داشتن مختصات ظهور
پیامبر آخرالزمان محمد(ص)، دو دسته را به مکه کشانده بود: یکی مشتاقانی چون سلمان فارسی و برخی رهبانان مسیحی را، و یکی
هم دشمنانی را، که به قصد جلوگیري یا تأویل آن آمده بودند، مانند اغلب احبار یهودي. داشتن مختصات ظهور موعود آخرالزمان
نیز میتواند در فعل و عمل منتظران از انتخاب شغل و محل سکونت گرفته تا عرصههاي بالاتر سیاسی و اقتصادي تأثیر بنهد. براي
ظهور را آنگونه که برخی از محققان جمعبندي کردهاند بدینگونه یافتهایم که ظهور از « مختصات جغرافیایی » نمونه فرض کنید
مدینه به مکه و از مکه از طریق جنوب ایران به عراق و کوفه و سپس به بیتالمقدس کشیده میشود، در حالی که پایگاههاي
جبهه حق پیش از ظهور، جنبشی شیعی را در « مختصات سیاسی » لشکر دشمن نیز درشامات، عراق و حجاز و... مستقرند. 6 یا از میان
ایران و جنبشی دیگر را در یمن یافتیم که اولی با فاصله بیشتر و دومی نزدیک به ظهور اتفاق میافتد. 7 این گونه مختصات کاربري
استراتژیک دارد ابتدا حساسیت منتظران را نسبت به آن موقعیتها و مناطق افزایش میدهد. کوچکترین حرکات دشمن، به
خصوص دشمنان معروف اسلام مانند یهود نیز که قرآن درباره آنها فرمود: لتجدنّ أشدّ الناس عداوةً للذین آمنوا الیهود؛ مسلماً
یهودیان را دشمنترین مردم نسبت به مؤمنان خواهی یافت...، 8 هوشمندانه بررسی میشود. به تحقیق این حساسیت اگر عمومیت
یابد، دوستشناسی و دشمنشناسی ویژهاي نهادینه میشود که بسیاري از اختلافات قومی و قبیلهاي را زایل و زمینههایی را که باعث
فتنهها و بهرهوريهاي دشمن میشود، از بین میبرد. سریان این حساسیت وقتی به رجال سیاسی، مذهبی و دولتمردان مذهبی جهان
اسلام میرسد، به طور مستقیم در سیاستهاي خارجی و بینالمللی آنها و استراتژيهاي سیاسی کشورهاي اسلامی راه مییابد و
منشأ تحولات عظیم میشود. در دنیاي غرب قرائتی بنیادگرایانه از عهد عتیق توسط مسیحیان پروتستان موجب شد به این باور برسند
سرزمین فلسطین) به دست یهود بیفتد و حکومت یهودي در اورشلیم برپا شود. این ) « یهودیه » که مسیح ظهور نمیکند مگر وقتی که
پیشبینی استراتژیک، جریان مسیحیت صهیونیست را پدید آورد که زمینه را براي صهیونیست یهودي و تشکیل دولت اسرائیل در
قلب جهان اسلام مهیا کرد. امروزه با چندین سازمان بینالمللی و لابیهایی در کنگرههاي کشورهاي ثروتمند افکار عمومی به
استراتژي حکومت اسرائیل جهت » خصوص مسیحیان را به این سمت سوق میدهند و هزینههاي بسیاري از دولتمردان مسیحی براي
صفحه 42 از 64
اخذ میکنند. آیا این امر بر مسلمین گران نیست که دشمن امام عصر(عج)، با تکیه بر پیشگوییها و اخبار خود « ظهور مسیح
استراتژيسازي کرده و این همه قدرتمندانه و جسورانه وارد عرصه شود اما مسلمین و حتی شیعیان به اخبار صادق خود هرگز به این
زاویه ننگرند، و کاري استراتژیک در این راستا انجام ندهند؟ ادلۀ برهانی و قرآنی برایمان ثابت میکند که تقدیم و تأخیر در تقدیر
الهی راه دارد، چنانچه ظهور موسی(ع) در میان بنیاسرائیل با رویکرد درست بنیاسرائیل، چهارصد سال مقدم شد. اما برداشتهاي
جبرگرایانۀ به جا مانده از عهد امویان و عباسیان در خاطر مسلمین موجب شده تا دست بر دست نهند تا خود خداوند، خود این
اتفاق را به وجود آورد. در مقابل این برداشتها شاهدیم که یهود با وجود دیدگاه تفویضی خود که دست خدا را بسته میدانند، با
درك مختصات آخرالزمان به تکاپو و تحرك افتاده شده به امیدي که بتوانند آن موعود را زایل یا براي خود به تأویل برند. در
موردي امام عصر(ع) در مسجد مقدس جمکران، هزاران مشتاق را هر هفته عازم آن جا میکند تا قدمگاه « حضور » حالی که خبر از
دائمی و مستمر امام عصر(ع) در کانون این توجه « ظهور » او را زیارت و از فیض حضور یا توجه او بهره برند؛ اما چرا مختصات
نیست و این اخبار منشأ اثري [در سطح اجتماعی] نمیشوند؟ یا در حالی که تنها آگاهی از خبر صادق حضور امام عصر(ع) در
موسم حج مشتاقان را برمیانگیزد تا به امید تشرف با احتمال اندك چنان اجتماعی را در صحراي عرفات با آن ازدحام ترتیب اثر
دهند، حال چرا وجود روایات قطعی و قوي و اطمینانبخش در زمینهسازي ظهور دائمی او منشأ تکاپو نمیگردد؟! اگر ایرانیان به
این احتمال اطمینانبخش که انقلاب اسلامی همان جنبش شیعی ایرانی پیش از ظهور است، توجه عمومی نمایند و به باور برسند،
در تقویت بنیانها و آرمانهاي شیعی آن و حفظ و حراست از آن دوچندان میکوشند تا روند را تسریع کرده این حلقه از مختصات
ظهور زودتر محقق شود. و به عنوان نمونه دیگر، مختصات آخرالزمانی کشور یمن نیز میتواند موجب خلق استراتژيهایی هم براي
امالقراي تشیع یعنی حوزه علمیه قم و هم مردم یمن و هم سیاستهاي خارجی کشورهاي شیعی در قبال یمن و... گردد. 9 در این
جاست که دو کار مهم زمین مانده جلوه مینماید: نخست تعیین دقیق و مجتهدانۀ مختصات همه جانبۀ ظهور و وقایع پیش از ظهور
از سوي محققان حوزوي، و دیگر تعیین استراتژيهاي کلان و خرد در همه زمینههاي فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادي با توجه
به آن مختصات از سوي استراتژیستهاي منتظر ظهور امام عصر(ع)؛ یعنی تدارك اتاقهاي فکر حوزوي و دانشگاهی براي این مهم.
که عبارت از تعیین مختصات زمانی ظهور است، یک مانع اصلی براي کاربريهاي ضروري به شمار « توقیت » توقیت، کاربري ممنوع
میآید. متأسفانه در طول تاریخ تألیف و تبلیغ براي مهدویت، یا از این روایات استفاده نشده و یا اگر شده براي مختصات زمانی و
توقیت بوده است که صراحتاً از سوي معصومان(ع) نفی شده است. از قضا چنین کاري فتنههایی را نیز در تاریخ شیعیان پدید آورده
است. ثمرة این کاربري مذموم آن شده که با شکست توقیتها، سرخوردگیها رخ داده و متعاقباً هیچ استفاده درستی به جاي آن
این « مدلول مطابقی » نشده است و همۀ کاربريهاي مفید و ضروري به همین چوب رانده شده است. در حالی که توقیت نه
آنها، یعنی در روایات نه سال و ماه مشخصی براي ظهور معین شده است 10 و نه از اوصاف « مدلول التزامی » پیشگوییهاست و نه
کلی و مختصات متفاوت ظهور میتوان به دلالت التزامی به طور محکم و قطعی، سال و ماهی را مشخص کرد. از این رو کاربري
توقیت، تخصصاً از دلالت اخبار آخرالزمان خارج است. تطبیق و توقیت توقیت، به معناي وقت مشخص کردن است و وقت مشخص
دوره ظهور شروع » توقیت است. اما این که « تا پایان امسال » ،« تا بیست سال دیگر » نمیشود مگر به تعیین ابتدا و منتهاي آن. مثلاً
11 و مانند اینها « بین قتل نفس زکیه و قیام قائم بیش از 15 شب فاصله نیست » ،« این انقلاب به امام زمان(ع) میرسد » ،« شده است
توقیت نیست. چون یا ابتداي وقت مشخص نیست (مثل مورد قتل نفس زکیه) یا انتهاي آن (در دو مثال اول). این را از معناي عرفی
توقیت میتوان فهمید، به علاوه، روایاتی که دربارة علت منع توقیت رسیده هم مؤید همین معنا از توقیت است. 12 اما تطبیق، به
را امام ؛« رجل من اهل قم » فلانی است. یا « نفس زکیه » معناي مشخص کردن موقعیات و مصادیق روایات است، مثل این که بگوید
خمینی(ره) معرفی کند و یا منطقه قرقیسا را مشخص کند و... . واضح است اگر تطبیق به توقیت نیانجامد منعی ندارد، لکن جواز
صفحه 43 از 64
استناد به معصوم ندارد. بیان این که منظور امام(ع) همین بوده است، نیاز به دلیل شرعی معتبر دارد ازاین رو تطبیق درحد ظن و
گمان میماند. نکتۀ قابل تأمل این است که یافتن مختصات همهجانبۀ ظهور بدون داشتن تطبیق ممکن نیست، و از سوي دیگر تطبیق
نیز حدسی است و قطعی نمیباشد پس منشأ استراتژيها لغزان و در نوسان میافتد! این مشکل چگونه قابل حل است؟ پاسخ این
است که آنچه براي کشف مختصات همهجانبۀ ظهور لازم است جملهاش متفرع بر تطبیقهاي استحسانی نیست. برخی تطبیق قطعی
دارند و برخی احتمالی اطمینانبخش. و مقدار اندکی که دخل تام در استراتژيها ندارند بلکه بیشتر براي توقیت نافعاند تطبیق
استحسانی و ذوقی بر میدارند. براي مثال واژههایی مثل کوفه، بیتالمقدس، شامات، قم، طالقان، یمن و... دلالت قطعی بر همین
مناطق دارند و حداکثر، با توجه به عصر صدور میتوان جغرافیاي آن مناطق را یافت. برخی دیگر مثل جنبش شیعی ایران، برخاسته
از قم با ویژگیهاي مبسوطی که در روایات بیان شده و با دستهبندي و جمعبندي واضح میشود گرچه از قطعیت بالا برخوردار
نیست اما احتمالی اطمینانبخش و کافی براي انشاي استراتژي است. اما نفس زکیه بودن فلان شهید، جز استحسان نیست و هیچ
قرینه لفظی و لبی مؤید آن نمیباشد. 13 دامنۀ اخبار استراتژیک از آنچه گفته شد روشن گردید که هر خبري از آینده خصوصیت
استراتژیک ندارد و برخی براي کاربري نشانهگذاري صادر شدهاند. بر این مطلب افزوده، میگوییم الزاماً اخبار استراتژیک سیاق
اللّهمّ إنّا » پیشگویی ندارند و گاه اخبار توصیفی یا انشایی نیز میتواند این کاربري را داشته باشد. براي نمونه فقره دعاي افتتاح
در مقام تمنی و انشا است لکن میتواند در کاربري استراتژیک نافع افتد. تحلیل دولت کریمه و تفسیر « نرغب إلیک فی دولۀ کریمۀ
آن با توجه کلمات معصومین و نتایج آن (از جمله: تعزّبها الإسلام و أهله) سیمایی کلی از آخرین دولت روي زمین میدهد که فرق
آن با رقبایش (مثل دولت مدرن) مشخص است از این به بعد ما میدانیم چه عناصري از دولتها جاویدان است و چه عناصر و
صوري در حال انقراض و این دستاورد کمی نیست چون موجب خلق این استراتژي میشود که جز آنچه ناچاریم و گریزي از آن
نیست از عناصر سختافزاري و نرمافزاري دشمن استفاده نکنیم و با توجه به آن نماي کلی، دولت خویش باشیم. 14 شما امروز
ناسیونالیسم، فاشیسم و کمونیسم و... را در حافظۀ تاریخی خود منقرض دانسته درحوزههاي سیاست و اقتصاد و... از عناصر مقوم
آنها دوري کرده طرحها و حرفهایی که تداعی آنها را بکند محکوم کرده دور میریزید. داشتن مختصات توصیفی حکومت
نهایی نیز همین کارکرد را نسبت به ایدئولوژيها و فرمهاي موجود میتواند ایفا کند و این استراتژي رو به جلو داشتن و مترقی بودن
است. پینوشتها: 1. ر.ك: معجم أحادیث الامام المهدي(ع)؛ مؤسسه المعارف الاسلامیه در 5 جلد مجموعاً 1941 حدیث و
. منتخبالاثر فی الامام الثانی عشر(ع) اثر آیتالله صافی گلپایگانی در 3 جلد 1287 حدیث را جمعآوري و دستهبندي کردهاند. 2
3. در این جا در مقام شمارش و احصاي اخبار نشانهگذار در آخرالزمان نیستیم و فقط به همین نمونه . سورة احزاب ( 33 )، آیۀ 33
. اکتفا میکنیم. 4. قرآن کریم در سورة یوسف آیات 23 تا 49 این قصه را بازگفته است. 5. سلیمان، کامل، یوم الخلاص، ص 513
9. در این جا به دنبال میان استراتژيها و . 6 و 7 . براي تفصیل رجوع کنید به علی کورانی، عصر ظهور. 8. سورة مائده ( 5)، آیۀ 82
حتی تعیین مختصات قطعی و اطمینانبخش نیستیم و به عنوان مثال نمونههاي موجود در روایات را نقل کردهایم. 10 . این که از
. صیحه تا ظهور مدتگذاري شده باشد یا حتی ظهور را روزي خاص (مثل عاشورا) و... شمرده باشد را نمیتوان توقیت خواند. 11
12 . فضیل بن یسار از امام باقر(ع) نقل کرده که آن حضرت در پاسخ این پرسش که آیا براي . صافی گلپایگانی، همان، ج 3 ص 96
این امر (قیام قائم) وقت مشخص وجود دارد؟ فرمود: کسانی که براي این امر وقت تعیین میکنند دروغ میگویند (و سه بار تکرار
کرد) زمانی که موسی(ع) قومش را براي رفتن به قراري که با پروردگارش داشت ترك کرد به آنها وعده داد که تا سی روز دیگر
برمیگردد اما زمانی که خداوند ده روز دیگر بر آن سی روز افزود قومش گفتند موسی خلاف وعده کرد پس آن کردند که
. 13 . امید است در مقالهاي مستقل به این فرقها و اسلوب درست تطبیق و... بپردازم. 14 ( کردند... (کلینی، الکافی، ج 1، ص 368
تحلیل دولت کریمه و رئوس کلی برنامههاي دولت کریمه و تمایز آن با دولت مدرن و... مجالی واسع براي بررسی میخواهد.
صفحه 44 از 64
آخرالزمان، عصر ظهور؛ علایم و نشانهها
اشاره: این صفحه اختصاص به طرح پرسشها، شبهات و مسائلی دارد که براي شما عزیزان مطرح شده و یا در محیط خانواده،
مدرسه، دانشگاه یا محل کار شما از آنها صحبت به میان آمده است؛ چه در موضوع مهدویت و چه در سایر زمینههاي اعتقادي و
اخلاقی. پس دست به کار شوید و از همین حالا پرسشهاي خود را با ما در میان بگذارید. ما هم سعی میکنیم پاسخهاي مناسبی
به آنها بدهیم. همان طور که مستحضرید پس از انتهاي هر سخنرانی در سلسله نشستهاي ماهانه فرهنگ مهدوي، پرسشهاي
و با « آخرالزمان و نشانههاي ظهور » حاضران با سخنران جلسه طرح میشود. در این شماره سؤالاتی را که در سومین نشست با عنوان
حضور حجتالاسلام مهديپور طرح شده است، تقدیم شما عزیزان میشود ?. آیا در علائم حتمی هم امکان بداء وجود دارد ?؟ از
خداوند متعال برنامهاي را که تنظیم میکند حق دارد آن را .« بلی » : امام صادق(ع) مشابه این سؤال را پرسیدند، حضرت پاسخ دادند
دست خدا » : جلو یا عقب بیندازد و هر تصرفی که صلاح دید در آن بنماید. خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: یهودیان گفتند
بنابراین امکان بدا براي خداوند محفوظ است. اما « بسته است. [به آنها] بگو دست خدا باز است و هر گونه بخواهد عمل میکند. 1
مهدي بدون سفیانی » : در عین حال از حکمت او به دور است که پیامبر رحمت(ص) و ائمۀ هدي(ع) با قاطعیت تمام بفرمایند
ولی ناگهان موعدش که رسید خداوند روي ایشان را زمین بگذارد و غیر از آن عمل کند. 2 البته آنقدر این احتمال « نخواهد بود
بداء براي اصحاب ائمه(ع) به طور جدي بیان شده بود که راوي از حضرت میپرسد میترسم در اصل ظهور حضرت بداء رخ بدهد
که ایشان جواب میفرمایند: نه ظهور وعدة الهی است و خداوند خلاف وعدهاش عمل نمیکند ?. در برخی روایات آمده که
ایرانیان قبل از ظهور با غربیان در منطقۀ عراق وارد جنگ میشوند و در برخی روایات دیگر هم این واقعه پس از ظهور بیان شده،
کدام یک صحیح است ?؟ یمانی و سفیانی هر دو پیش از ظهور قیام میکنند و به کوفه وارد میشوند. حدود یک ماه پس از ظهور
حضرت، سفیانی دستگیر میشود و در کنار دریاچه طبریه، به فرمان ایشان و به دست یمانی سرش بریده میشود. ایرانیان از همان
براي حکومت مهدي(ع) زمینهسازي میکنند) از طریق اهل سنت به ) « یوطئون للمهدي سلطانه » ابتدا در کنار حضرت هستند. عبارت
ما رسیده ولی در روایات ما نقل نشده است. در عین حال خروج خراسانی یا حسنی از بلخ یا شهرهاي دیگر افغانستان و عبورش از
ایران در احادیث ما یافته میشود که البته فقط سفیانی و یمانی در زمرة علایم حتمی هستند. مرحوم آیتالله قزوینی در کتاب
المهدي(ع) من المهد الی الظهور تصریح کردهاند که خراسانی از علایم حتمی نیست ولی در عین حال روایتی هم نقل شده که
ورود خراسانی، سفیانی و یمانی به کوفه در یک ماه و یک روز و یک ساعت است ?. سفیانی کیست و آیا این که میگویند الآن
در ارتش سوریه خدمت میکند، راست است ?؟ سفیانی شخصی است که در وادي یابس و در نزدیکی دمشق متولد میشود. نام او
عثمان و نام پدرش عنبسه است. آبلهرو، چشم زاغ، مو بور و سرخ روي، چهارشانه و قدش کمی بلندتر از حد متوسط است که در
روایات بسیاري به آن تصریح شده است. اما این که آیا الآن در لشکر سوریه هست یا نه، سه مستند براي آن وجود دارد: 1. مرحوم
بهلول که خودم از ایشان پرسیدم و گفتند که او را دیدهاند؛ 2. امام موسی صدر که به امر آیتالله حکیم از حافظ اسد میپرسد که
آیا شخصی به نام عثمان بن عنبسه در سپاهیان شما وجود دارد؟ که پس از جستجو مشخص میشود چنین شخصی با آن اوصاف
وجود دارد و خودشان نقل میکردند که او را دیدهاند؛ 3. حاج میرزا علی آقا مقدس نامی بود که فرزندش شیخ حسن از شاگردان
مرحوم آیتالله العظمی مامقانی است. وي به مکه رفته بود و در مسیر برگشت همراه با کاروان از فلسطین آمده بودند. شبی که در
آن جا استراحت کرده بودند، سر و صداي زیادي به گوششان رسیده بود. صبح که از علت سر و صدا پرسیده بودند، اهالی آن جا
گفته بودند که عنبسه نامی صاحب فرزند شده که نام فرزندش را عثمان نهاده است. او در حال وضو گرفتن بوده که یکی از اهالی
آن قبیله میپرسد آیا شما شیخ محمدحسن مامقانی را میشناسید؟ گفته بود: بله. آن شخص گفته بود: درگذشت. پرسیده بود:کی؟
صفحه 45 از 64
گفته بود: همین الآن با توجه به این که حدود 97 96 سال پیش آن هم در صحرا رادیو، تلویزیون و دیگر ابزارهاي ارتباطی وجود
نداشته این یک خبر غیبی به شمار میآید. که بعد هم وقتی میرزا علی آقا به نجف برمیگردد میبیند صحبت او مطابق واقع بوده
است. قرآن کریم تعبیري دارد که میفرماید: إنّ الشیاطین لیوحون الی اولیائهم. 3 و در حقیقت شیطانها به دوستان خود وحی
میکنند. این که الآن رسم شده عدهاي به صرف خبر دادن از امور غیبیاي که مطابق واقع از آب درمیآید خود را از اولیاي الهی
جا میزنند از همین دست است و نباید فریب بخوریم. خلاصه این که در آن جمع و قبیله و با آن توانایی چنین شخصی به دنیا آمده
بود. اگر آن شخص الآن زنده باشد حدود 97 96 سال سن دارد و هرچند دورة ما دورهاي است که مدیریت و رهبري جریانها
چندان به سن مربوط نیست و هر کس میتواند حتی با یک گوشه نشستن هم جریانها را رهبري کند ولی باز با این حال هیچ کدام
از این سه ماجرا نمیتواند دلیل وجود سفیانی وعده داده شده باشد؛ چرا که گفتهاند سفیانی نامش، عثمان بن عنبسه است نه این که
هر کس نامش عثمان بن عنبسه بود سفیانی است. [ان شاء الله بعد ازظهور حقیقت این امر براي ما مشخص خواهد شد و خواهیم دید
آیا این شخص واقعاً سفیانی هست یا نه ?.] چطور میتوان روایاتی را که میگویند امر ظهور ناگهانی فرامیرسد یا خداوند امر
به معناي این « ظهور ناگهانی است » حضرت را یک شبه اصلاح میکند با روایات نشانههاي ظهور جمع کرد ?؟ آن که فرمودهاند
نیست که بدون علایم باشد؛ بلکه منظور این است که کل حوادث که از خروج سفیانی و یمانی آغاز میشود ناگهانی و غیرمترقبه
است. علت ناگهانی بودن ظهور هم آن است که مردم در آن زمان انتظار ظهور را نمیکشند و گمان میکنند که صدها یا هزاران
یا ناگهانی خواندهاند ?. وضعیت ایران در آستانۀ « بغتۀ » سال بعد ظهور اتفاق خواهد افتاد. و به همین جهت است که واقعۀ ظهور را
ظهور چگونه است و ایرانیان چه نقشی در آن زمان و پس از ظهور خواهند داشت ?؟ در زمان ائمه(ع) از ایرانیان با عنوان عجمها
یاد میشد که در نقشههاي قدیمی چاپ ترکیه و دیگر کشورها ایران را با استناد به همین مطلب عجمستان میخواندند. عجم یعنی
غیر عرب. ولی عموماً براي ایران از این واژه استفاده شده و براي دیگر اقوام کمتر این واژه را به کار بردهاند. روایتی را فقط از ابن
عربی دیدهام که گفته اصحاب حضرت فقط عجمها هستند و حتی یک نفر عرب هم در میان آنها یافته نمیشود. البته روایات و
احادیث فراوانی داریم که میگویند تعداد عربها در آن روز بسیار کم است ولی با آن تعبیر فقط همان یک روایت موجود است.
با توجه به روایاتی که تعداد زیادي از اصحاب پیامبر(ص) و حضرت علی و دیگر ائمه(ع)؛ نظیر سلمان، ابوذر، ابودجانه، عمار،
مقداد و زراره را در زمرة اصحاب حضرت مهدي(ع) برشمردهاند، نمیتوانیم به آن روایت خیلی اعتماد کنیم. آنچه مسلم است
اینکه در میان یاران حضرت مهدي(ع) تعداد زیادي ایرانی وجود دارد. در حدیث آمده که در کوفه چادرها را برپا میکنند و
عجمها قرآن را به مردم میآموزند. ایرانیان پس از اسلام در ادبیات، حدیث و تاریخ اسلام نقش چشمگیري داشتهاند. جالب است
بدانید مؤلفان صحاح سته اکثراً ایرانی هستند. البته در میان اصحاب ائمه(ع) هم تعدادشان بسیار زیاد بوده است. ولی آنچه به نقش
ایرانیان در آستانۀ ظهور مربوط میشود، مسئلۀ خراسانی، حسنی، مروزي و امثال آنهاست که مثلًا حضرت گنجهایی در طالقان
دارند که این گنج از جنس طلا و نقره نیست بلکه کسانی هستند که آن حضرت را به حق شناختهاند و جزو یاوران ایشان خواهند
بود. خلاصه این که ایرانیان در جریان ظهور نقش دارند ولی تعدادش به آن بستگی دارد که چه قدرش را ما بپذیریم ?. گفته شده
بعضی از شخصیتهاي بزرگ و خواص مثل آیتالله بهجت زمان ظهور را میدانند و تنها عوام مردم هستند که نمیدانند ظهور چه
زمانی اتفاق خواهد افتاد. آیا این مطلب صحت دارد ?؟ مسلماً نه. در مورد آیتالله بهجت دروغهاي بسیاري ساخته و نقل میکنند.
مثلًا ایشان رسمشان بر این است که وقتی اذان را گفتند چه وضو داشته باشند چه نه، مجدداً وضو میگیرند. به همین جهت حدود
بیست دقیقه بعد از اذان به مسجد میآیند و نماز را اقامه میکنند حالا از این ماجرا آمدهاند و این دروغ را ساختهاند که آیتالله
بهجت هر روز بعد از اذان نمازش را به حضرت بقیۀالله(ع) اقتدا میکنند و بعد از آن به مسجد میآیند و دوباره نماز میخوانند.
مگر کسی که نمازش را به حضرت اقتدا کرده میتواند دوباره همان نماز را اعاده کند. هر بار که خدمت آقازادة ایشان، علی آقا،
صفحه 46 از 64
میرسیم این مطالب را تکذیب میکنند. یکی دیگر از دروغها هم این است که میگویند روزي ایشان در نماز افتادند و غش
کردند. بعد از این که روي ایشان آب ریختند و ایشان را به هوش آوردند، از علت بیهوشی پرسیدند. آیتالله بهجت فرمودند که
ما منّا » قاتل امام زمان(ع) به دنیا آمد. آخر آقا بقیۀالله(ع) که قاتل ندارند و ایشان به مرگ طبیعی از دنیا خواهند رفت. روایت
که در عیون اخبار الرضا(ع) آمده، هم سند ندارد و هم شامل حضرت « الامسموم او مقتول: همۀ ما (ائمه) یا مسموم یا کشته میشویم
مهدي(ع) نمیشود. وقتی حضرت جهان را پر از عدل و داد میکند به طوري که از همه جا بانگ توحید شنیده میشود، چطور
ممکن است یک نفر فاسد پیدا شود آن هم تا جایی که قاتل آن حضرت باشد؟ این حرفها از کارخانههاي دروغسازي درآمده
که زنی به نام سعیده که ریش دارد از پشتبام سنگ آسیابی را روي سر حضرت میاندازد و ایشان را شهید میکند. مگر الآن در
خانۀ کسی سنگ آسیاب هست که در دوران حضرت باشد. و مثلًا کسی در خانهاش از آن استفاده بکند و بخواهد با کوبیدن چنین
سنگی به آن سنگینی بر سر حضرت ایشان را شهید کند. این دروغ را به آیتالله بهجت هم نسبت میدهند ?. لطفاً دربارة دجال و
و علائم قیامت « اشراط الساعۀ » به علائم ظهور مربوط نمیشود و جزء « دابۀالارض » دابۀالارض توضیح مختصري بفرمایید ?. مسئلۀ
است که در عالم رجعت به وقوع میپیوندد. اشراط الساعۀ یا علائم قیامت دو دستهاند: دستهاي پیش از ظهور حضرت مهدي(ع)
اتفاق میافتند و دستهاي پیش از وقوع قیامت. این تعبیر را بیشتر اهل سنت به کار میبرند. منظور از دابۀ الارض حضرت علی(ع)
است که پیش از قیامت مجدداً به زمین باز میگردند. دابۀ الارض، دخان، طلوع شمس از مغرب همگی جزء اشراط الساعۀ هستند.
دربارة دجال هم مسلم این است که جزء علائم حتمی نیست و این که در برخی کتابها آمده تمام روایات آن دروغ است واقعاً
جسارت بزرگی بوده که مؤلف نموده است. در چاپ جدید کتاب ارزشمند منتخب الاثر نوشتۀ آیتالله صافی گلپایگانی که
جامعترین اثر دربارة آقا بقیۀالله(ع) به شمار میآید احادیث دجال را به چند دستۀ ساختگی، مشکوك و صحیح دستهبندي کردهاند.
دجال یکی معتقدات مسلم اهل سنت است که ما هم بدان اعتقاد داریم و میگوییم که او خواهد آمد ولی نه به آن شدت. روایات
فراوانی داریم که میگویند دجال میآید و حضرت مهدي(ع) به حضرت مسیح(ع) دستور میدهند که او را بکشد و در بعضی هم
این تعبیر آمده که آن حضرت خودشان او را در باب اللّد در فلسطین اشغالی میکشند ?. چطور میتوان همۀ این احادیث را با
مسائل روز تطبیق داد؟ جرا باید از چنین تعبیرات غیرقابل فهمی براي بیان مسائل استفاده شود که مثلًا به موشک بگویند مارهاي
13 قرن قبل برگردیم و بخواهیم دربارة موشک صحبت کنیم چه تعبیري باید به کار ببریم؟ ، بالدار ?؟! شما نگاه کنید اگر ما به 12
آیا بهتر از تعبیر مار بالدار وجود دارد به خصوص که اصلًا این تشبیه با نوع شلیک موشک خوانایی و تطابق قابل توجهی دارد. یا
تعبیر سوار شدن آهن روي آهن براي قطار و چیزهایی از این دست همه مناسب آن مقطع زمانی است به خصوص براي وقتی که
مخاطب هیچ تصوري از آنچه شما میخواهید بیان کنید نداشته باشد ?. شما فرمودید ظهور امام زمان(ع) قطعاً در بیست و سوم ماه
رمضان اتفاق میافتد. آیا این سخن مصداق توقیت و تعیین وقت براي ظهور نیست ?؟ خیر، چون اولًا سالی براي آن تعیین نشده و
ثانیاً آن را معصوم(ع) فرمودهاند. امام(ع) قسم میخوردند که حکومت او حتی هشت ماه و یک روز طول نمیکشد. البته این را هم
بگویم که سفیانی بعد از پنج سال درگیري بر پنج منطقه و یا سه کشور سوریه، اردن و فلسطین مسلط میشود. بعد از این ماجراها
در بیست و سوم ماه رمضان حضرت ظهور میکنند. این روایت را شیخ طوسی، شیخ مفید، شیخ طبرسی، مرحوم فضل بن شاذان
نقل کردهاند و سند آن صحیح است ?. در روایات آمده که مؤمنان در زمان ظهور عقلهایشان کامل میشود در حالی که الآن
مشتاقان ظهور و افرادي که دوست دارند از منتظران و مؤمنان باشند، دچار خطا و گناه ناشی از درك نکردن و نفهمیدن میشوند و
در واقع همین گناهان آنها را از ایمان دور میکند. در این باره چه باید کرد و علاوه بر آن چه کنیم که با وجود این عدم
ادراكها دچار خطا نشویم ?؟ در زمان ظهور عقلها کمال فوقالعادهاي پیدا میکند ولی الآن، مرتبه پایینتر آن را میتوانیم
40 سالۀ حدود پنجاه سال پیش خیلی از مسائل را درك میکنند. اگر در قدیم ، مشاهده کنیم. بچههاي الآن گاهی در حد افراد 30
صفحه 47 از 64
5 سالهاي داریم که عمده و / ما فقط یک ابن سینا داشتیم الآن فراوانند بچههاي پنج سالهاي که حافظ کل قرآن هستند یا کودکان 3
یا کل قرآن را از بر دارند و کسی هم در دنیا منکر این مطلب نیست. این رشد عقلی را ما در شرایط کنونی میتوانیم احساس کنیم
ولی بعد از ظهور، رشد هر کس بیش از چهل برابر خواهد بود. تعبیر یک شبه از بنده بود والا در روایت آمده حضرت دست
بابرکت خود را بر سر شیعیان میکشند و به واسطۀ آن عقلهاي مردم کامل میشود. نکتۀ دوم این که ما الآن خیلی از نیک و بدها
را میفهمیم و میدانیم که خداوند از رگ گردن به ما نزدیکتر است ولی باز با این حال گناه میکنیم این امر ناشی از هواي نفس
ماست و مسائل دیگري که سواي تشخیص ندادن ما را به گناه سوق میدهند. حضرت مشغول توصیف دورة پیش از امام زمان(ع)
بودند که صدها نفر مدعی امامت میشوند راوي شروع کرد به گریه کردن و به حضرت عرضه داشت که براي مردم این دوره گریه
میکنم. حضرت به روزنهاي اشاره کردند که آفتاب از آن به درون میتابید و فرمودند: امر ما از این آفتاب روشنتر است. یک نفر
از آقا بقیۀالله(ع) پرسید من چه کنم؟ حضرت فرمودند: کار امام زمان(ع) را بکن. یعنی شما هر کاري خواستید انجام دهید، ببینید
اگر امام(ع) آنجا بود چه میکرد. آیا ما شک داریم که خیلی از کارها و گناهان ما را حضرت انجام نمیدهند؟ پس چرا باز هم ما
آنها را مرتکب میشویم ?؟ شما فرمودید که ظهور ناگهانی اتفاق میافتد و در شرایطی که مردم فکر میکنند مثلًا قرار است صد
یا هزار سال بعد اتفاق بیفتد. ما که الآن با توجه و در نظر داشتن علایم و نشانهها چشم انتظار ظهور هستیم آیا خلاف این رویه عمل
که ما گفتیم، یک حادثۀ غیرمنتظره است. شما الآن اگر از مردم بپرسید « بغتۀ » میکنیم ?؟ خیر، به هیچ وجه این طور نیست منظور از
امام زمان(ع) کی ظهور میکنند یک دستۀ معدودي ممکن است جواب بدهند هیچ وقت و اصلًا منکر آن بشوند و در مقابل دستۀ
دیگري هم بگویند شاید فردا، شاید دو، سه روزبعد و تا این حد آماده ظهور باشند. به هر حال شیعه با امید زنده بوده است. از آن
جا که ما با مطالبی سر و کار داریم که جنبۀ اعتقادي دارند، مرتب آنها را با مراجع هماهنگ میکنیم، یکی از مسائلی که به برخی
مراجع عرض کردهام و پسندیدهاند این است که اگر امام زمان(ع) از زمان ظهورشان خبر داشتند و میدانستند که قرار است بیش از
هزار سال غیبتشان طول بکشد، حتی اگر دلشان از پولاد بود باز این دل آب میشد. به عبارت دیگر خود حضرت هم زمان
ظهورشان را نمیدانند. ما چون امیدواریم که همچنان زنده هستیم هزاران کار را شروع میکنیم. اگر دکترها به کسی بگویند که تو
سرطان داري و زنده نمیمانی آیا باز هم همین طور عمل خواهد کرد؟ ما با این امید زنده هستیم و از خدا بخواهیم که این امید را
به تحقق برساند انشاءالله ?. میگویند به تأخیر افتادن ظهور به این علت است که هنوز تعداد 313 یار مخلص آن حضرت کامل
نشده است؛ نظر شما در این رابطه چیست ?؟ در برخی احادیث به این معنا اشاره شده مثلاً درماجراي جزیره خضرا، سید
شمسالدین میگوید از این تعداد 300 نفر آمادهاند و 13 تاي دیگر هنوز زنده ماندهاند و معناي این حدیث این نیست که تا 313
یار حضرت کامل شد ایشان ظهور میکنند به علاوه که ما در این گونه احادیث توقف کردهایم که آیا صحیح است یا خیر، چون
خود ائمه(ع) به ما یاد دادهاند و راهنمایی کردهاند که اگر ما احساس اضطرار بکنیم و همه با هم متضرعانه دست به سوي خدا بلند
کنیم و از او ظهور حضرت را طلب نماییم قطعاً این واقعه اتفاق میافتد. روایت شده که بنیاسراییل با دعا و تضرع 170 سال
عقابشان کم شد و شما هم با دعا و تضرع میتوانید مدت غیبت امام زمان(ع) را کم کنید. اصلًا علت اساسی تأخیر در ظهور
حضرت گناهان ماست و ما با تقوا و دعا میتوانیم ظهور را جلو بیندازیم ?. در نشست قبلی حجتالاسلام کورانی فرمودند: منظور
از بعضی از تعابیري که در روایات آمده؛ نظیر سوار شدن بر ابرها و امثال آن تکنولوژي امروزي نیست و همگی جزء معجزات
امام(ع) هستند. دربارة جنگ کردن با شمشیر و این موضوع نظر شما چیست ?؟ آنچه دربارة عصر ظهور به مارسیده این است که در
آن دوران هیچ نابینایی روي زمین باقی نمیماند. بعضی از یاران حضرت سوار ابرها میشوند و صحبت ایشان را همۀ دنیا میشنوند.
قدر مسلم این روایات همان چیزي است که بیان شده ولی این که آیا علم بشري این قدر پیشرفت میکند و مثلًا یاران با بالگرد و
هواپیما جابهجا میشوند و صحبتهاي حضرت به وسیلۀ ماهواره و وسایلی از این دست مخابره میشود و یا این که معجزه ایشان
صفحه 48 از 64
است در روایات بیان نشده و ما نمیتوانیم نظر قطعی بدهیم. البته بعضی جاها مسلماً معجزه و امري خارقالعاده است؛ مثلًا دربارة
بانگ آسمانی گفته شده که همه آن را میشنوند، خوابیده بیدار میشود فرد نشسته میایستد و... در صورتی که اگر بنا باشد این
مطلب با ماهواره مخابره شود لازم است من، بیدار و در مقابل دستگاه نشسته باشم و در غیر این صورت ممکن نیست مطلب را
دریافت کنم. دربارة شمشیر هم باید خدمتتان عرض کنم استفاده از وسایل کشتار جمعی با اصل هدایت مردم سازگار نیست و
حضرت مسلماً از این وسایل استفاده نمیکنند. ولی این که چطور این وسایل خنثی میشوند به هر حال الآن هر سلاحی که ساخته
میشود بلافاصله بعدش خنثی کنندة آن را هم میسازند طبیعتاً حضرت هم این دانش را دارند و هم دانش مافوق آن را و به همین
واعدّوا لهم ما استطعتم من قوّة...؛ و هرچه در توان دارید، از نیرو » جهت به راحتی میتوانند همه این سلاحها را خنثی کننند. در آیۀ
4 منظور هر نوع سلاحی است که بتوان با آن در مقابل کفار و مشرکان ایستاد ولی در مورد آقا «. و اسبهاي آماده بسیج کنید
بقیۀالله(ع) این نیرو فقط شامل شمشیر میشود و هر کس بناست کشته شود با شمشیر میمیرد. خیلی از بزرگان فرمودهاند این شمشیر
نمادین است و حضرت از آن استفاده نمیکند ما هم معتقدیم که نمادین است ولی در عین حال از آن وسایل هم استفاده نمیکنند.
2. به عبارت دیگر بهتر است بگوییم قطعیتی که در روایات براي علائم حتمی بیان شده . پینوشتها: 1. سورة مائده ( 5)، آیۀ 64
ناشی از علم معصومین(ع) به خواست و مشیت الهی است و یقین آنها ناشی از علم به لوح محفوظ است و آنچه که احتمال بداء
: 4. سورة انفال ( 8)، آیۀ 60 . در آن وجود دارد مواردي است که در لوح محو و اثبات مندرج گشتهاند. 3. سورة انعام ( 6)، آیۀ 121
و هرچه در توان دارید از نیرو و اسبهاي آماده بسیج کنید...
سیماي حضرت مهدي(ع)درکلام نبوي
اشاره: پیامبر اعظم(ص) اسلام مجموعۀ تکامل یافتۀ فضائل همۀ انبیاء و اولیاي الهی در طول تاریخ درخشانترین کهکشان عالم
وجود است که هزاران منظومه و خورشید درخشان فضیلت و کرامت را در خود جاي داده است، علم توأم با اخلاق، حکومت همراه
با حکمت، عبادت همراه با خدمت به خلق، جهاد توأم با رحمت، عزت همراه با فروتنی، روزآمدي توأم با دوراندیشی و صداقت با
مردم در عین پیچیدگیهاي سیاسی از ویژگیهیا بارز پیامبر اکرم(ص) است. جلوة آشکار و مظهر اسماي خداوندي، نمونۀ انسان
کامل و سرآمد تمام پیامبران و ختم رسل است. پیامبر رحمت و رأفت دربارة ویژگیهاي یاران آخرین جانشین خود، یعنی حضرت
مهدي(ع) بیاناتی دارند که به اجمال به چند نمونه از آنها اشاره میکنیم. از بارزترین صفات گروهی که در آخرالزمان براي حق
میجنگند و تا روز قیامت همیشه پیروز و سربلندند، میتوان از ایستادگی و ایمان راسخ آنها در دین، جهاد و مبارزه و مقابلۀ با
دشمنان دین، توجه آنها به حضرت مهدي(ع) در هنگامه ظهور و سرسپردگی و اطاعت از این امام نام برد. در مورد این طائفه از
امت آخرالزمان، تعابیر مختلفی در بیانات مبارك پیامبر اعظم(ص) مشاهده میشود. به پیروزي، و سربلندي، حقانیت، جهاد و مبارزة
در برخی ،« إلی » و « حتّی » آنها با مخالفان دین تا ظهور حضرت مهدي(ع) ادامه دارد. آن حضرت، در برخی از روایات با دو کلمۀ
حتی امر الله و ینزل عیسی بن » و یا « الدّجال « حتی یخرج المسیح » و در گونهاي دیگر از روایات با « حتّی تقوم الساعۀ » دیگر با جملۀ
پیروزي آنها را تا روز موعود متذکر میشود. همیشه گروهی از امت من براي حق مبارزه میکنند و تا روز قیامت پیروز ،« مریم
خواهند بود. سپس فرمود: بعد از نزول حضرت عیسی بن مریم(ع) امیر آنها به او (مسیح) میگوید: بیا و با ما نماز بخوان [مسیح]
در جواب میگوید: نه، برخی از شما سرور و آقاي برخی دیگر هستید، خداوند این امت را گرامی داشته است. 1 در حدیث دیگري
از رسول خدا(ص) آمده است: همیشه گروهی از امت من براي حق مبارزه میکنند و نسبت به آنچه مقصودشان است پیروزند، تا
امر خداوند » این که امر خداوند عزوجل بیاید و عیسیبن مریم ظاهر گردد. 2 روایات فراوانی به این مطلب اشاره دارد که منظور از
أتی أمر الله » ظهور حضرت مهدي(ع) است. به عنوان مثال روایتی از امام صادق(ع) نقل شده است که ایشان در تفسیر آیۀ ،« عزوجل
صفحه 49 از 64
فلا تستعجلوه سبحانه و تعالی عما یشرکون؛ [هان] امر خدا در رسید پس در آن شتاب مکنید. او منزّه و فراتر است از آنچه [با وي]
3 میفرمایند: نخستین کسی که با قائم(ع) بیعت میکند جبرییل است که به صورت پرندهاي سفید نازل میشود و «. شریک میسازند
با آن حضرت بیعت مینماید. سپس یک پاي بر بیتالله الحرام و پاي دیگر بر بیتالمقدس میگذارد. آنگاه با صداي فصیح بلیغی
4 و در روایتی دیگر از ایشان آمده است: امر «. امر الهی آمد، پس آن را زود مشمارید » : که خلایق میشنوند فریاد خواهد زد
خداوند عزوجل همان امر ماست پس در آن عجله نشود، خداوند آن را با سه ارتش تأیید میفرماید: فرشتگان، مؤمنان و رعب.
خروج آن حضرت همچون خروج رسول خدا(ص) خواهد بود و آن فرمودة خداي عزوجل است: همچنان که خداوند تو را به حق
[و براي اعتلاي کلمۀ توحید] از خانهات بیرون ساخت و گروهی از مؤمنین از آن اکراه داشتند. 5 و 6 در احادیث دیگري از پیامبر
و پیروزي یاران حضرت مهدي(ع) سخن به میان میآید: همیشه گروهی از امت من پیروزمندانه « امر خداوند » اکرم(ص) همچنان از
دین را حفظ میکنند، بر دشمنانشان چیره و غالباند، مخالفت با آنها ضرري به آنها نمیرساند مگر زحمتها و سختیهایی که
به آنها وارد میشود، تا این که امر خداوند بیاید در حالی که آنها با همین وضعیت هستند. گفتند: یا رسولالله(ص)، آنها در چه
مکانی هستند؟ فرمود: در بیتالمقدس و اطراف آن. 7 در روایت دیگري آن حضرت، علاوه بر ذکر مکان این گروه در
بیتالمقدس و نواحی آن، از دمشق نیز یاد میکند: همیشه گروهی از امت من بر دروازههاي دمشق و اطراف آن و بر دروازههاي
بیتالمقدس و اطراف آن جنگ میکنند، خواري و ذلت خوارشوندگان ضرریی به آنها وارد نمیسازد، آنها همچنان ثابت و
پیروز بر حقاند تا این که حضرت مهدي(ع) ظهور کنند. 8 چند روایت دیگر نیز با همین مضمون از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است:
همیشه گروهی از امت من بر حقاند تا امر خداوند عزوجل [ظهور حضرت مهدي(ع)] تحقق یابد. 9 گروه اندکی از امت من براي
امر خداوند میجنگند، بر دشمنانشان غالباند، مخالفت با آنها ضرري به آنها نمیرساند تا این که حضرت مهدي(ع) ظهور
کنند. 10 همچنان این دین سربلند و پابرجاست، گروهی از مسلمانان به خاطر [حفظ] آن میجنگند تا این که حضرت مهدي(ع)
ظهور کنند. 11 اگر خداوند براي کسی خیري را بخواهد او را در دین فقیه میسازد (درك و معرفت معارف دین). گروهی از این
امت همچنان بر امر خداوند پایدارند، مخالفت با آنها ضرري به آنها نمیرساند تا این که امر خداوند ظاهر گردد در حالی که
، 2. مجمع البیان، ج 4، ص 503 ؛ کنزالعمال، ج 14 . آنان پیروزند. 12 پینوشتها: 1. ینابیع المودة، ص 432 ؛ مجمع البیان، ص 54
6. تفسیر عیاشی، . 5. سورة انفال، آیۀ 5 . 4. صدوق، کمال الدین و تمام النعمۀ، ج 2، ص 671 . 3. سورة نحل ( 16 )، آیۀ 1 . ص 618
، 10 . همان، ج 6 . 9. سیوطی، الدر المنثور، ج 1، ص 321 ؛ کنزالعمال، ج 12 ، ص 165 . 7. کنزالعمال، ج 12 ، ص 283 . ج 2، ص 254
. 12 . جمعالجوامع، ج 1، ص 843 ؛ سیوطی، همان، ج 1، ص 321 . 11 . کنزالعمال، ج 12 ، ص 165 . ص 61
نظریه پردازان عصر انحطاط
اسماعیل شفیعی سروستانی ساموئل هانتینگتون (... 1927 م.) ساموئل هانتینگتون، دومین عضو گروه نظریهپردازان عصر پایان است
را ارائه کرد. هانتینگتون، مهاجري انگلیسی بود که در « جنگ تمدنها » که پس از فروپاشی شوروي و پایان یافتن جنگ سرد، نظریۀ
انتخاب شد و طی سالهاي « مرکز مطالعات استراتژیک هاروارد » تدریس میکرد. در سال 1989 به ریاست « دانشگاه هاروارد »
1978 1977 به عنوان تحلیلگر امور دفاعی و استراتژیک در وزارت دفاع و وزارت امور خارجه رهنمودهاي استراتژیک و اجرایی
، سال 72 ، شماره 3 ،« مجلۀ فارین افرز » خود را به دولتمردان آمریکا ارائه میکرد. در سال 1993 م؛ نظریۀ برخورد تمدنها را در
را ارائه « ارتباط تمدنهاي اسلامی کنفوسیوس » مقالۀ « فصلنامۀ نیوپرسپکتیوز کوارترلی » مطرح نمود. 1 و در همان سال نیز در
کرد. 2 قبل از نقد و بررسی آراي جناب هانتینگتون دریافتهاي او در عناوین زیر قابل ارائه است: 1. جریانات مشخص، تمامیت
هویت آمریکا را تهدید مینماید. 2. موانعی مشخص، امکان رهبري جهانی را از آمریکا سلب میکند. 3. تمدن غربی در رویارویی
صفحه 50 از 64
. جدي با دشمنانش قرار خواهد گرفت. 4. جهان اسلام و تمدن اسلامی دشمن مشخص و نشاندار غرب و تمدن آمریکایی است. 5
یاد میکند و متذکر این « عنصر زندة هویت آمریکایی » پیروزي قطعی از آن غرب مسیحی است. هانتینگتون، از مسیحیت به عنوان
معنی میشود که مجموعهاي از وقایع و تحولات، هویت ملی آمریکا را تهدید کرده و براي مقابله با آن باید به پاخاست. مهمترین
این تهدیدها از نظر وي عبارت است از: 1. پیشرفت ابزارهاي ارتباطی و حمل و نقل. با توجه به رشد سریع ابزارهاي مدرن ارتباطی
و از جمله کامپیوتر و رسانهها و همچنین و سایل سریع رفت و آمد، هانتینگتون نتیجه میگیرد که این رشد و توسعه بوده تا مهاجران
غیرغربی و غیر آمریکایی، امکان بازگشت و مراجعه به جوامع قدیمی را که از آنها گسستهاند پیدا کنند و درصدد احیاي همه
آنچه که دربارة اثر تعلق خاطر دارند برآیند. 2. نفوذ لیبرالهاي آمریکا و فرهنگ پلورالیستی در سطوح مختلف حیات فردي و
اجتماعی آمریکا. هانتینگتون، این نفوذ را که باعث بسط نگاه و نگرش غیردینی و غیربنیادگرا میشود، تهدیدکنندة هویت مسیحی
آمریکایی شناسایی میکند. در واقع او متذکر پیشینۀ سنتی و بنیادگرایانه امریکاییان (مهاجران اولیه) است که در صورت گرایش
پروتستانی صورت ماندگاري یافته است. 3. سیاستهاي جدید دولت آمریکا در ایجاد تسهیلات مهاجرت. از نظر وي از دهۀ 1960
م. به بعد، سیاستهاي دولت آمریکا، زمینه ورود مهاجران فراوانی را فراهم نموده است. 4. فروپاشی اتحاد شوروي و عدم
شکلگیري دشمن جدید. هانتینگتون، شوروي را به عنوان دشمن نشان دار، باعث و عامل بروز نوعی اتحاد در میان مردم آمریکا و
اقبال آنان به هویتشان (مسیحیت) میداند که در نتیجۀ این فروپاشی، عامل متحد کننده یعنی دشمن مشترك از بین رفته و از این
طریق هویت و اتحاد عمومی مردم آمریکا به مخاطره افتاده است. 3 به اعتقاد وي، به عنوان استاد علوم سیاسی هاروارد، با پایان یافتن
مشخص کنندة « برخورد تمدنها » جنگ سرد، دوران رقابت ایدئولوژیک به سر رسیده است و جهان وارد عصر جدیدي شده که
وضعیت آن است. بر اساس نظریه وي؛ بازیگران اصلی صحنۀ بینالمللی دیگر دولتها نیستند، بلکه تمدنهایی هستند که بر اساس
« پایان تاریخ » امپراتوريهاي مذهبی ادوار گذشته بنا شدهاند. 4 وي، در این قول با جناب فرانسیس فوکویاما، ارائه کنندة نظریۀ
همعقیده میشود که: نبرد ایدئولوژیک که اصل و اساس و سازندة دید و عملکرد سیاسی در چند دهۀ گذشته بوده به پایان رسیده.
با از هم پاشیده شدن شوروي این وضع از بین رفته و لذا دیگر ایدئولوژي نمیتواند تعیینکنندة نظام بینالمللی باشد. 5 هانتینگتون،
تمدنهاي زندة دنیا را به هفت تمدن مشخص تقسیم میکند از نظر وي، این هفت تمدن جاري عبارتند از: تمدن غربی،
کنفوسیوس، ژاپنی، اسلامی، هندي، اسلاو ارتدکس، آمریکاي لاتین 6 و با احتیاط تمدن افریقایی را نیز کنار آن هفت تمدن جاي
میدهد. و نتیجه میگیرد که وجود اختلاف تمدنها کاملاً واقعی است و نمیتوان بر آن سرپوش گذارد و این اختلاف ناگزیر
برخوردساز نیز خواهد بود. هانتینگتون، با ملاحظه آنچه پیرامون فرهنگ و تمدن آمریکایی و غربی میگذرد در یک جمعبندي به
این نتیجه میرسد که: 1. اختلاف تمدنی، اختلافی اساسی است (بر خلاف سایر اختلافات که بین دولتها و ملتها بروز میکند).
2. خود آگاهی تمدنی (در جهان و میان عموم ملل) در حال افزایش است و برخورد منافقانه غرب به رشد این خودآگاهی تمدنی
دامن زده است. 3. تجدید حیات مذهبی، وسیلهاي براي پرکردن خلأ هویت در حال رشد است. 4. منطقهگرایی اقتصادي و ایفاي
نقش مشترکات فرهنگی (در میان اقدام و تمدنها) در حال رشد است. 5. خطوط گسل بین تمدنها، در واقع جایگزین مرزهاي
سیاسی و ایدئولوژیک دوران جنگ سرد شده است. 6. خصومت هزار و چهارصد سالۀ غرب و اسلام در حال افزایش است. 7
نتیجهاي که از طرح این عناوین میگیرد باعث شده تا وي، با هشدار و تذکر تمدن غربی و رهبران آن را متوجه قریبالوقوع بودن
رویارویی کند و حتی براي کنترل این شرایط پیشنهاد خود را اعلام میدارد. از نظر وي تمدن غربی در وقت رویارویی میبایست:
1. از طریق تهاجمات همهجانبه اتحاد احتمالی تمدنهاي رقیب را مختل کند. 2. تمدنهاي منزوي و خودباخته را در خود مستحیل
نماید. 3. بحرانهاي درونی خود را به تمدنهاي رقیب منتقل کند. 8 در واقع، هانتینگتون، تلاش میکند با تشریح برخی از عناصر
مؤثر در جهان امروز پس از جنگ سرد تحلیلی ارائه دهد که باعث شکل گرفتن تصویري از وضعیت اجتماعی، سیاسی و
صفحه 51 از 64
فرهنگی جهان در نزد گردانندگان سیاسی غربی و به ویژه آمریکایی شود و آنان را از گیجی و ابهام خارج سازد، هرچند
دریافت و آراي او قابل نقد جدي است و اشکالات بسیاري بر آن وارد است. دستورالعمل سهگانه دیکته شده هانتینگتون، در واقع
ارائه استراتژي سیاسی به آمریکا براي حضور در صحنۀ سیاست جهانی پس از جنگ سرد است. رویکرد فوکویاما و هانتینگتون به
آمریکا، از سویی به دلیل تعلق خاطر این دو به آمریکا و دستگاه سیاسی و امنیتی آن است و از سوي دیگر به دلیل ظهور و بروز
تمامعیار تمدن غربی در آمریکاي قرن 20 است. از همین رو، جملۀ تهدیدها را متوجه آمریکا به عنوان نمایندة تمدن غربی به طور
خاص و تمامیت تمدن جدید غربی به طور عام میشناسند. البته به طور مشخص هانتینگتون نتیجه میگیرد که جملۀ تهدیدها باعث
بروز یکی از گزینههاي چهارگانه در آمریکا میشود: 1. از بین رفتن هویت آمریکایی و تبدیل آن به جامعهاي متشکل از فرهنگ و
. ادیان مختلف در کنار حفاظت از ارزشهاي بنیادین جامعه. 2. تبدیل آمریکا به کشوري با هویت دوگانه انگلیسی اسپانیایی 3
انقلاب آمریکاییهاي سفیدپوست جهت قلع و قمع هویتهاي دیگر. 4. تأکید مجدد بر هویت آمریکایی از جانب همۀ آمریکاییها
(یعنی رجعت) و اتخاذ این دیدگاه مبنی بر آن که آمریکا سرزمینی مسیحی است که سایر اقلیتها در آن زندگی میکنند. 9 شاید
نگرانیهاي این نظریهپرداز از آیندة محتوم و قریبالوقوع آمریکا بخوانید غرب است که گزینۀ سوم یا احتمال سوم را تبدیل به
مینماید و در قالب دستورالعمل سهگانه « حرکت براي برخورد تمدنها » استراتژي نموده و احتمال برخورد تمدنها را مبدل به
میتوان یاد کرد. واقعهاي که « استراتژي جنگ بازدارنده » سابقالذکر را سردمداران غربی پیشنهاد میکند. از این پیشنهاد به عنوان
بارها از آن سخن به میان آوردهاند. نکته جالب توجه این « رایس » رهبران کاخ سفید و به ویژه وزیر امور خارجه آن، همین خانم
10 و... حتی آینده «. پیروزي قاطع از آن مسیحیت است » . است که هانتینگتون پیشاپیش نتیجه اجراي این استراتژي را اعلام میکند
رهبري جهان را نیز پیشبینی میکند. وي مشعلل رهبري جهان از نظر سیاسی را در دست آمریکا و اروپا میبیند و احتمال میدهد
که مرکز قدرت به فدراسیون اروپا برسد و پس از آن، ژاپن، چین و روسیه قرار میگیرند. 11 وقتی آراي ارائه شده توسط هانتیگتن
قرار میگیرد. تنها « رویارویی تمدن اسلام و غرب » را بررسی میکنیم متوجه این نکته میشویم که جانمایۀ همه سخنان او بر محور
بهانهایست تا وي رهنمودهاي استراتژیک خود را ارائه کند. و بر آن مبنا، غرب را به مقابلهاي فراخواند که در آن، کشورها و
گروههاي احیاکننده و گسترشدهندة تمدن اسلامی در برابر صفآرایی غربیان قرار میگیرند. چنانکه وي در کالبدشکافی موانع
آشتیناپذیري جهان اسلام و غرب را یک اصل مسلم و بدیهی در روابط اسلام و غرب ،« رهبري جهانی آمریکا » موجود در مسیر
فرض کرده میکوشد تا سیاستهاي توسعهطلبانه دولتهاي غربی را از فرهنگ غربی متمایز سازد ولی در عین حال رفتار
12 از آنجا که او از منظر یک نظریهساز سیاسی به جهان پیرامون خود «. کشورهاي مختلف اسلامی را عین تمدن اسلامی قلمداد کند
میشناسد و مینویسد: تبلیغ ارزشهاي غربی به « تبلیغ ارزشهاي غربی » مینگرد، بروز واکنشهاي بنیادگرایانه اسلامی را نتیجۀ
عنوان ارزشهاي جهانشمول، به تهییج واکنشهایی از نوع بنیادگرایی اسلامی کمک میکند که نقاط بسیاري از جوامع اسلامی را
فراگرفته است. 13 و در ادامه مینویسد: عدم موفقیت ناسیونالیسم و سوسیالیسم غربی، زمینۀ جنبش و اسلامی کردن مجدد در
خاورمیانه را فراهم آورده است. 14 هانتینگتون به طور مشخص، براي جلوگیري از جنبشهاي اسلامی و تمایلات بنیادگرایانه
مسلمین، غرب را مخاطب خود ساخته پیشنهاد میکند: 1. غرب باید دامنۀ قدرت نظامی کشورهاي کنفوسیوسی، اسلامی را محدود
کند. 2. از اختلافات و درگیريهاي موجود بین کشورهاي اسلامی و کنفوسیوس بهرهبرداري کند. 3. گروههایی را که درون
تمدنهاي دیگر به ارزشها و منابع غربی گرایش دارند، مورد پشتیبانی قرار دهد. 15 از دیدگاه او، ... غرب و به ویژه آمریکا، براي
حفظ برتري خود در سدة 21 ، باید کاربرد قهر را ادامه دهد. غرب نه به دلیل برتري در ایدهها، ارزشها و دین خود چیزي که چند
عضو تمدنهاي دیگر آن را پذیرفتهاند بلکه به دلیل برتري در کاربرد خشونت سازمانیافته بر جهان پیروز شده است. 16 جملۀ
. پیشبینیها، استراتژيهاي پیشنهادي و چارچوب نظریۀ برخورد تمدنهاي هانتینگتون روي سه دریافت پایهریزي شده است: 1
صفحه 52 از 64
نظریۀ اول این است که بین اسلام و غرب یک کشمکش پنهانی و مخفی همیشگی وجود دارد که ناشی از تفاوت و ارزشهاست.
2. بین دنیاي غرب و دنیاي عرب یک موقعیت غیر قابل اصلاح وجود دارد، یعنی اختلاف منابع ... 3. محور جدیدي به نام محور
اسلام و محور کنفوسیوس میباشد؛ این همان محوري است که باید اسلام و غرب را در نقطۀ مقابل یکدیگر قرار دهد. 17 چنانکه
به عنوان تمدن آسیبپذیر و مورد تهاجم و تهدید و « تمدن غربی » ،« اسلام، به عنوان عامل تهدید کننده » ملاحظه میشود؛ موضوع
مثلث آراي ساموئل هانتینگتون هستند. در این نگرش سه » سه زاویۀ تشکیلدهندة ،« ضرورت آمادگی براي سرکوب » بالاخره
وجهی، هیچ جایی براي وجوه متعالی فرهنگ اسلامی، وجوه پست و مبتذل فرهنگ و تمدن غربی، و عملکرد غرب دربرابر مسلمین
و فقدان عنصر زندگی در دورة « فاعلیت تمدن خودبنیاد غربی » لحاظ نشده است و حتی، منحنی از فرارسیدن فصل پایانی دورة
فکري و فرهنگی یک تمدن، « فاعلیت و سرزندگی » کهولت و پیري این تمدن به میان نیامده است در حالی که، اساساً در دورة
عناصر سیاسی، اقتصادي و نظامی (که ذیل فرهنگ قابل مطالعهاند) قادر به منسوخ کردن یک تمدن و جایگزین ساختن تمدنی
جدید به جاي آن نیستند. نگاه ظاهربین و یکسویهنگر هانتینگتون و تکیه او بر عناصر دست دوم و سوم در حوزة سیاست و اقتصاد
و حتی نظامیگري مجال کشف حقایق و درك جایگاه حوزة تمدنی غرب در قرن 20 و 21 را از وي اخذ کرده است. در سال
آمریکا، آخرین دیدگاه ضد تمدنی ساموئل هانتینگتون را به چاپ رساند. روزنامۀ مصري « مجلۀ نیوزویک » ( 1381 (اگوست 2002
قطر نیز ترجمۀ عربی آن مطلب را ارائه کردند. وي با ارائه اطلاعات و آماري از درگیريها و حوادث تروریستی « الرایه » و « الاهرام »
دهۀ 80 و 90 ، مسلمانان را به عنوان عامل بیش از یک سوم این حوادث معرفی میکند و بلافاصله نتیجه میگیرد که: 1. در بین
اعراب جهان اسلام احساس اندوه و ناامیدي و رشک نسبت به غرب، ثروت و قدرت و فرهنگ آن وجود دارد. 2. گروهبنديهاي
قبیلهاي، دینی، مذهبی، سیاسی، نژادي و فرهنگی موجود در جهان غرب باعث ایجاد خشونت و درگیريهاي مسلمانان با
غیرمسلمانان و با یکدیگر است. 3. بیداري اسلامی همزمان با افزایش جمعیت کشورهاي مسلمان رخ داده به طوري که تعداد
جوانان 16 تا 30 ساله به شکل چشمگیري افزایش یافته و جوانان پسر در چنین سن و سالی [الزاماً] تروریست هستند. بیان این سه
مقدمه به خواننده القا میکند که این موارد، خشونت در بین مسلمانان را افزایش داده و باعث برخورد تمدنی سخت بین اسلام و
غرب و یا اسلام با دیگر تمدنها میشود. وي در پایان نیز نوید میدهد که عصر جنگهاي اسلامی با تغییرعلل و یا چارچوبهاي
آن به پایان خواهد رسید و شدت بیداري اسلامی همانگونه که در ایران محدود شده است، محدود خواهد شد. 18 با این همه،
اعتراف هانتینگتون دربارة رجعت بشر به دین و معنویت، احیاگري اسلامی متذکر این معناست که از یک سو، فصل رکود و افول
حوزة فرهنگی غربی که متکی به سکولاریسم و ماتریالیسم است فرارسیده و از دیگر سو، حوزة تمدنی متکی به دین و معنویت در
حال اعتلا و صعود است؛ در حالی که نقد جامع تمدنی غربی را با خود دارد، جایگزین ویژهاي با عنوان تمدن اسلامی را نیز
پیشنهاد مینماید. بزرگترین ضعف هانتینگتون این است که با غفلت از عوامل ریزش، رکود و سقوط در حوزه فرهنگ و تمدن
غربی، جملۀ عوامل تهدیدکننده رامتوجه جغرافیایی خارج از حوزه تمدن غربی و به ویژه حوزة تمدنی اسلامی میداند. ضمن آن
« تمدن مسیحی » که با غفلت از بنیاد نظري و مبانی فرهنگی تمدن غربی (امانیسم، سکولاریسم و لیبرالیسم) تمدن غربی را به مثابۀ
معرفی و پیروزي حتمی را از آن مسیحیت میداند. در حالی که، تاریخ چهارصد سال اخیر غربی، واسپس رویگردانی از دین، سلب
حیثیت معنوي از عالم و آدم و اعراض از بنیادگرایی آغاز شد. چنانکه عموم اندیشمندان غربی عصر امانیسم و رنسانس با گذار از
قرون وسطی و پذیرش سکولاریسم (دنیويگري) برکشیدن فرهنگ و تمدن انسانمدار و سکولاریستی را چشم میداشتند و تبلیغ
مینمودند. میتوان متذکر شد که آقاي هانتینگتون، ضمن برشمردن جملۀ تهدیدهایی که هویت ملی آمریکا را به مخاطره افکند، بر
این نکته نیز اشاره داشت که فروپاشی شوروي، پایان جنگ سرد و عدم شکلگیري دشمن جدید، هویت آمریکایی را به خطر
میتواند باعث اتحاد دوباره و اقبال آمریکاییها به حوزه « تهدید جایگزین » افکنده است. به عبارت دیگر در نزد او اسلام به عنوان
صفحه 53 از 64
تمدن غربی شود. از این روست که با بزرگنمایی برخی از حوادث و متهم کردن مسلمین در برخی از اتفاقات، از مسلمین و اسلام
به عنوان یک تهدید همهجانبه میسازد و چارچوب استراتژي خود را بر آن بنا میکند. هانتینگتون نظریهپرداز نیست چنان که متفکر
تبدیل به استراتژي نموده و آن را به مردان « عصر پایان » هم نیست. بلکه صرفاً نظریهسازي است که جهتگیري سیاسی خود را در
سیاسی حاکم در آمریکا دیکته میکند. در حقیقت، هانتینگتون با آگاهی از شالودههاي سست تمدن غربی و لغزندگی آن در قرن
بیستم، متوسل به دستآویزي است که شاید براي مدتی کوتاه بتواند به عنوان جایگزین کمونیسم، جلوي فروپاشی تمامعیار غرب و
رویکرد عمومی مردم به معنویت و احیاگري اسلامی در اختیار او نهاده ،« اسلام » را بگیرد. و این دستآویز را « عصر پایان » تجربه
است. جریانی که به هیچ کس وابسته نیست بلکه نتیجه محتوم ظلمی است که طی قرنهاي متمادي و به ویژه طی چهارصد سال
اسلام، و مسلمانان و از جمله ،« عصر بازگشت دینمداري » اخیر به دین و حقیقت دینداري یعنی اسلام رواداشته شده است. در
عمومی مستضعفان تجربه تاریخی را چشم میدارند که به نام خدا آغاز شده و با استحالۀ تمامعیار تمدن از هم گسیختۀ غربی،
یا با ما باشید یا در جنگ با تروریسم در جمع دشمنان ما قرار خواهید » مجال برکشیدهشدن تمدن اسلامی را فراهم میآورد. عبارت
را جایگزین کمونیسم اتحادیه جماهیر شوروي میشناسد. چنانکه « اسلام » برخاسته از این نگرش امثال هانتینگتون است که ،« گرفت
وي در جایگاه نظریهپرداز و متفکر قرار میگرفت و از منظري متعالی جهان پیرامون خود و موقعیت تاریخی غرب را میشناخت.
عصر » 19 متذکر « زمان به سود دموکراسی به پیش میرود... دموکراسی سراسر جهان را فراخواهد گرفت » : قبل از آن که اعلام کند
انحطاط » که تمامیت تاریخ و تمدن غربی را در خود پیچیده میشد و به تأسی از جملۀ اندیشمندان « بحران فراگیر این عصر » و « پایان
ناگزیر این تمدن را در مییافت و غرب را از رویارویی باز میداشت و به استقبال از تاریخ جدید فرامیخواند. « و سقوط
، 3. جام جم، 26 شهریور 1383 . پینوشتها: 1و 2. مجتبی امیري، وحید، نظریه برخورد تمدنها، هانتینگتون و منتقدانش، ص 19
، و 5. رویارویی تمدنها، ترجمه سیمین موجد، مجله سروش، سال 19 ، شماره 832 ، ص 6 و 7 Alfazeere.net 2004 آگوست 4
تمدن، مؤسسه چاپ و انتشارات ،« نظریه برخورد تمدنها، هانتینگتون و منتقدانش » ، 6.مجتبی امیري . مجتبی امیري، همان، 124 122
.10 . 8. همان. 9. اگوست 2004 ، شبکۀ الجزیره، جام جم 26 شهریور 83 . 7. همان، 124 . وزارت امور خارجه، 1375 ، ص 122
. 11 . همان. 14 . مجتبی امیري، همان، ص 32 31 . مجتبی امیري، نظریه برخورد تمدنها...، هانتینگتون و منتقدانش، صص 124 122
15 و 16 . لامان، عوامل ارتباط اسلام و غرب، دیدگاهها و تحلیلها، بولتن دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه،
18 . ساموئل هانتینگتون، عصر جنگهاي مسلمانان، ترجمه اسراء عسکري، ماهنامه .17 . سال دهم، شماره 103 ، مهر 75 ، ص 38
19 . هانتینگتون، ساموئل، موج سوم دموکراسی در پایان سدة . گزارش گفتوگو، سال دوم، شماره 28 ، مرداد 81 ، ص 86
.336 - بیستم،صص 345
صفات یاران حضرت مهدي(ع)
هر یک قوة چهل مرد را دارند دلهایشان مانند پارة آهن یا پارة فولاد محکم میگردد از شیر دلیرتر میشوند از نیزه کاريتر
خواهند بود شمشیر آنها از آسمان میآید، در حالی که اسامی خود و پدراشان بر روي آنها نوشته شده است عاشق و مطیع
مرّ بی صاحب » امام(ع) هستند مانند اطاعت یک کنیز از مولایش بر روي زمین که راه میروند زمین افتخار میکند و میگوید
اگر بر کوهها بگذرند، کوهها در هم فرو ریزند دست از شمشیرهاي خود باز «. القائم؛ یاور حضرت قائم(ع) از من عبور کرد
آنان « لا إله إلّا الله » نمیگیرند تا آن که خداي تعالی راضی شود پارسایان شب شیران روز اینان تنها از خداي متعال میترسند فریاد
بلند است همواره آرزوي شهادت را دارند بادهاي مختلف آنها را از مسیر حق جدا نمیکند اکثر این 313 نفر جوانند اکثر این 313
است. 1 پینوشتها: 1. خراسانی، « یالثارات الحسین؛ بیاید به خونخواهی حسین » ،( نفر عجمی هستند شعار یاران حضرت مهدي(ع
صفحه 54 از 64
؛ محمد جواد، مهدي منتظر؛ معجم الاحادیث الامام المهدي ج 1، ص 393 ؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 52 ، ص 334 و 307
بلخی حنفی، سلیمان، ینابیع المودة، ص 509
جلوههاي عدل در حکومت امام زمان(ع)
زهره اسماعیلی (اصفهان) در ابتدا باید مفهوم عدل روشن شود تا بتوان به معناي تحقق عدالت پی برد. عدل این است که هر چیزي
در جایگاه حقیقی و اصلی خود قرار گیرد و تسویه و اعتدال داشته باشد. عدل اجتماعی به معناي حرکت جامعه به سوي هدف
صحیح و درست بوده و ظلم نقیض آن است. بنابراین، عدل در مقابل ظلم تنها عدالت و دادگري حکومتی و اجتماعی نیست، بلکه
معنایی گسترده دارد که آنها را برمیشمریم: اول: یکی از صفات برجستۀ الهی است که امام(ع) فرمودند: اساس دین، توحید و
عدل است 1؛ دوم: از فضایل فردي انسان است. انسان عادل یعنی کسی که مرتکب گناه بزرگ نمیگردد و به گناه کوچک اصرار
نمیورزد؛ سوم: گاهی همطراز حق به کار رفته است و به گفتار درست و حق، قول عدل گفتهاند. به واسطۀ عدلی که با ظهور و
قیام مهدي(ع) برپا میشود هیچ کس نمیتواند به دیگري ظلم کند. احادیث زیادي در این زمینه نقل شده و فراگیر شدن عدالت
یکی از مهمترین ویژگیهاي مهم دوران ظهور برشمرده شده است. پیامبر اکرم(ص) فرمودهاند: یملأ الارض قسطاً و عدلًا کما ملئت
ظلماً و جوراً 2. از امام رضا(ع) روایت شده است که فرمودند: خداوند زمین را به دست قائم(ع) از هر ستمی پاك و از هر ظلمی
پاکیزه سازد... آن گاه که او قیام کند ترازوي عدل را در میان مردم نهد و بدین گونه هیچ کس نتواند به دیگري ستمی کند 3. در
تمام دوران زندگی زمین، انبیا و اولیا، انسانها را به فطرت و عقل و نداي تربیتی عدل و عدالت اجتماعی فرا میخواندند، اما
زندگی بشر هیچگاه تماماً میل به سوي صلاح و تقوا و خالی شدن ظلم و جور و عدل الهی نشده است و این تنها به دست صاحب
اصلی این قیام حضرت مهدي(ع) تحقق خواهد یافت. امام صادق(ع) دربارة استقرار عدل و دادگري امام عصر(ع) و در زمان قیام و
ظهور و حکومتشان این چنین بیان میکنند: پس آگاه باشید. به خدا قسم که قائم(ع) عدالت را به درون خانههاي مردم وارد
4. به این ترتیب، با ظهور دولت امام زمان(ع) و تحولی اساسی، همۀ « میسازد. چنان که سرما و گرما وارد خانههاي آنها میشود
آرمانهاي اسلامی بشر تحقق مییابد و عدالت به تمامی طلوع میکند و بیداد به کلی غروب مینماید. در این قسمت با توجه به
روایات به مظاهر دولت و عدالت سایهگستر در حیات بعد از ظهور اشاره میکنیم: 1. نتایج و ثمرات عدالت امام زمان(ع) احیاي
زمین و آدمیان است. عدالت مهدوي چنان نشاطآور است که به تغییر قرآن و روایات زمین پیش از تحقق آن عدالت، مرده و
بیجان است و با برقراري آن زنده میگردد و حیات مییابد. چنانچه خداي تعالی ما را از این شگرفی آگاه ساخته است: إعلموا أنّ
الله یحیی الأرض بعد موتها 5. بدانید که خدا زمین را پس از مرگش زنده میگرداند. هر کس و هر چیز که استعداد زنده شدن
داشته باشد به دست مهدي(ع) و با دولت او زنده میشود. چنانچه بنا بر روایات، تفسیر این آیۀ کریمه احیاي زمین با عدالت و بر پا
ساختن حدود الهی است. تا جایی که میفرمایند: عدالت حیات احکام است. 2. ثمرة برپایی قسط و عدل در حکومت حضرت
. مهدي(ع) فطرت و ایمان انسان است. پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: ساعتی از دولت پیشواي عدل برتر از عبادت هفتاد سال است؛ 3
عدالت دولت امام مهدي(ع) امنیتی فراگیر و همهجانبه را به ارمغان میآورد. امام باقر(ع) در توصیف امنیت فراگیر دوران ظهور
4. عدالت ایشان در ؛ میفرمایند: چنان امنیتی برقرار شود که پیرزنی ناتوان از شرق به غرب رود و هیچ کس آزاري به او نرساند 6
سیرة اقتصادي به گونهاي است که در دوران خویش اموال عمومی را بین مردم به طور مساوي تقسیم خواهند کرد و نخواهند
5. از نمونههاي عدالت امام مهدي(ع) آن است که ایشان به هر کس بنا بر ؛ گذاشت کسی از حق خود بینصیب بماند 7
شایستگیهایش سمت میدهد. پیامبر اکرم(ص) در خطبۀ غدیر خم میفرمایند: آگاه باشید! آخرین امام از ما قائم مهدي خواهد
.6 ؛ بود... و آگاه باشید که او هر صاحب فضلی را بر مبناي فضلش و هر صاحب جهلی را بر مبناي جهلش نشان و سمت میبخشد 8
صفحه 55 از 64
نظام قضاوت و دادرسی نیز در حکومت مهدي(ع) شکل ویژهاي دارد. آن بزرگوار مانند حضرت داوود به حق حکم میکند.
خداوند ایشان را از اسرار پنهانی مطلع میسازد و از شاهد و بینه بینیازشان میگرداند. بدین ترتیب دیگر هیچ ستمی از دید نافذ
امام مهدي(ع) مخفی نمیماند، هیچ مظلومی تنها گذاشته نمیشود و هیچ ظالمی راه گریز از اجراي حد و حکم الهی را نمییابد؛
7. در بیان معناي عدل چنین آمد که عدل برابر است با حق و انسان عادل کسی است که به حق عمل کند. پس ظهور امام زمان(ع)
و برقراري از جانب ایشان به این معناست که انسانها نه فقط به دیگري ظلم نکنند بلکه در حق خود نیز ظلم ننمایند. به عبارتی عدل
با تقوا برابر است و تقوا یعنی خود نگهداري و نگه داشتن اعضا و جوارح از انحراف براي تحقق هدف که همان بندگی و عبودیت
است. در آن روزگار آنچه که ازروایات برمیآید: خداوند دلهاي امت را آکنده از بینیازي میسازد، ریشههاي تهمت و دروغ
کنده میشود. ریا از بین میرود و در امانتداري رواج مییابد. فحشا و تجاوز ناپدید میشود و در آن روزگار مردم به عبادت و
2. زمین . اعمال شرعی و دینداري روي میآورند و همواره نماز جماعت به پا میدارند. پینوشتها: 1. الصدوق، التوحید، ص 96
، را آکنده از قسط و عدل میسازد، همان گونه که از ظلم و جور پر گشته باشد؛ صافی گلپایگانی، لطفالله، منتخب الاثر، ف 2
. 5. سورة حدید ( 57 )، آیه 17 . 4. المجلسی، بحارالانوار، ج 2، ص 362 . 3. الصدوق، کمالالدین و تمامالنعمه، ج 2، ص 372 . ب 25
8. موسوي اصفهانی، سید محمدتقی، مکیالالمکارم، . 7. مجلسی، همان، ج 51 ، ص 91 . 6. صافی گلپایگانی، منتخبالاثر، ص 308
. ج 1، ص 49
ابزارهاي تبشیر
ابزارهاي تبشیر (تبلیغ مسیحیت) و خطرات آن دکتر خالد زهري خطرناكترین پدیدهاي که مسلمانان مقیم اروپا با آن روبهرو
هستند، تبشیر [تبلیغ مسیحیت و فراخوانی به دین مسیح] است که توانسته در بسیاري از آنان کارگر افتد. این سخن نه به گزاف که با
چشمان خویش آن را دیده و تجربه کردهام. من بارها به فرانسه سفر کرده و جوانان مسلمان بسیاري را دیدهام که مسیحی شده و
حتی بیشتر از خود مسیحیان، مسیحی گشتهاند! و نکتۀ خطرناك این که آنها از مخاطب تبشیر، تبدیل به عامل آن [یعنی مبلغ
مسیحیت] گشتهاند. مسیحیان در کشورهاي مغرب عربی براي رسیدن به اهداف خود، روي این دسته از جوانان مسلمان تازه مسیحی
شده حساب میکنند چون در این کار، از مسیحیان غربی، توانایی بیشتري دارند. نامهنگاريهاي عربی آنان [مسیحیان] با شهروندان
این کشورها، به وسیلۀ مغربیهاي مقیم اروپاست که معمولًا نیز داراي امضاهایی با نام اسلامی و مغربی هستند. ما نباید به این ادعا
که میگوید مسیحیت در مسیحی کردن مسلمانها با ناکامی مواجه شده است، توجه کنیم. این ادعا یا دروغی است که عمداً علم
شده تا مسلمانها را در خواب خرگوشی نگاه دارد و آنها را متوجه این خطر جدي نسازد و یا برخاسته از توهماتی است که افراد
بیخبر از همه جا، آن را تکرار میکنند و متوجه توطئههاي خطرناکی که هم اینک در آفریقا به طور کلی و شمال آن به طور
اخص، تدارك میشود و آنچنان آشکار و رسواست که جز بر آدمهاي سادهلوح یا احمق بر کسی پوشیده نمانده نیستند. تاریخ،
حکایت از آن دارد که بسیاري از کشورهاي اسلامی، با تبشیر و تبلیغات مسیحیت تبدیل به کشورهاي مسیحی شده و هویت
اسلامی خود را گم کردهاند و مسلمانان باقی مانده در آنها گرفتار پتک تبشیر داخل از یک سو و سندان توطئههاي خارجی از
سوي دیگر گشتهاند. به عنوان مثال میتوان از فیلیپین نام برد که در آغاز، عبارت از مجموعه مملکتهاي اسلامی بود و مسیحیان
تنها اقلیتی را در آن تشکیل میدادند، ولی اکنون کشوري مسیحی است که اکثریت شهروندان آن مسیحی هستند و مسلمانان تبدیل
به اقلیتی با چنان بدبختیهایی شدهاند که نیاز به تکرار بیان آنها و سیاه کردن کاغذ نیست و به اصطلاح آنچه عیان است، چه
حاجت به بیان است! و در مورد بسیاري از قبایل آفریقایی که ابتدا مسلمان بوده و سپس مسیحی گشتهاند، هرچه بگوییم کم است.
به علت وجود مسلمانان مغربی مقیم اروپا، کار تبشیر و تبلیغ مسیحیت در مغرب عربی [شامل کشورهایی چون الجزایر، مراکش،
صفحه 56 از 64
تونس، لیبی و موریتانی]، روال خطرناکی به خود گرفته و پیروزيهاي چشمگیري به دست آورده است و کار به جایی رسیده که
آنها در پی ایجاد اقلیتی مسیحی در این منطقه هستند. معلوم است که چنین اقلیتی در صورت تحقق این هدف، چه خواستهایی را
مطرح خواهند کرد و این خواستها مسلماً داراي چه پیامدهاي وخیمی است. بنابراین، ما وظیفه داریم این مسئله را در چارچوب
توجه هر چه جديتر به شیوههاي جدید تبشیر [مسیحی کردن دیگران] که از سوي اعراب مسیحی شدة مقیم اروپا و فعالان در شمال
آفریقا در حال اجراست، مورد بحث و مطالعه قرار دهیم. در بررسی پیش رو، به برخی از راههاي خطرناکی اشاره خواهیم کرد که
از طریق آنها حرکت تبلیغی مسیحیت، تلاش پیگیري را درشمال آفریقا در پیش گرفته و متأسفانه حکایت از ناکامی طرحهاي
اسلامی در رویارویی با این یورش ددمنشانه دارد. مسلمانان در این گیرودار بیشتر به درگیريهاي بیهوده میان یکدیگر، تلاشهاي
بیثمر و پخش اندیشهها و افکاري میپردازند که به جاي خدمت به امت و وحدت و تحکیم و تقویت آن، جز تفرقۀ مسلمانان و
استدلال ؛« تبشیر » پراکندگی هر چه بیشتر آنها، حاصلی ندارد. راههاي پیشگفته از این قرارند: بهرهگیري از اصول اسلامی در
به قرآن کریم؛ پنهان شدن با نامهاي اسلامی در این رویکرد؛ ایجاد شک و تردید در آیات قرآن کریم؛ « تبشیري » مبلغان
بهرهگیري از ارسال کتاب و اعطاي جایزه؛ دعوت به بازدید و دیدارهاي حضوري؛ پافشاري در نامهنگاري. بهرهگیري از اصول
آن است که مبلغان تبشیري، از کاستیهاي تمدنی و ضعفهاي ،« تبشیر مسیحی » از جمله برنامههاي برملا شدة « تبشیر » اسلامی در
فرهنگی مسلمانان سوء استفاده کرده، از اصول اساسی اعتقادات مسلمانان به منظور ورود به عرصۀ باورهاي اسلامی، بهرهگیري
میکنند تا پایههاي آن را متزلزل و اساسش را ویران سازند و کانالی براي نفوذ عقاید مسیحی که منطق سلیم، آن را رد میکند و
خردمندان آن را نمیپذیرند با پوششهاي آشنا براي مخاطب عرب و مسلمان، فراهم آورند. چند مثال، موضوع را روشنتر
مینامد و انجیل مرقس را « انستیتو بینالمللی پژوهش و تبلیغ » میکند؛ یک مرکز تبلیغی تبشیري مسیحی وجود دارد که خود را
به صورت جزوة کوچکی منتشر و از راه « داستان حضرت عیسی » بدون کمترین اشاره به این که انجیل است و تنها به عنوان
نامهنگاري به ویژه مقصد شمال آفریقا و آدرس مغربیهاي مقیم کشورهاي اروپایی، به طور رایگان، پخش میکند. در پیشگفتار
برخورد میکنیم. ولی از همه خطرناكتر این که این «! برادران عرب » و «! اي برادر عرب » این جزوه با عبارتهاي جذابی چون
شروع میشود و با دعایی که براي مسلمانان آشناست و در نماز و ادعیۀ خود آن را « بسم الله الرحمن الرحیم » پیشگفتار با عبارت
آمین یا » : همراه میشود و با عبارت مألوف اسلامی یعنی « لا إله إلّا الله له الحمد و منه الإنعام و الجود و الهدایۀ » : تکرار میکنند یعنی
بیانگر محتواي مسیحی آن است، در تمام صفحات انجیل گمراهکنندة « یسوع » ختم میگردد. از آن جا که نام ،« رب العالمین
تعویض « عیسی » با نامی که از نظر مسلمانان هیچ شک و شبههاي برنمیانگیزد و کاملًا براي او عادي است، یعنی « یسوع » مزبور، نام
میگردد!! از دیگر نمودهاي گمراهسازي در این تبلیغات، ارائۀ عهد جدید نه با نام مشهور و معروف خود انجیل، بلکه با معنی و
خبرهاي خوش) بدون هیچ ) « الأخبار السارة » مدلول لغوي آن است. نامی که در اصل یونانی است. آنها انجیل لوقا را با عنوان
پیشگفتار یا دیباچهاي حاوي اشارهاي به این جایگزین اسمی یا علت عدول از نام مشهور و آشنا براي همگان و چسبیدن به مفهوم
(Luynes) « لیون » لغوي یونانی آن که تنها براي متخصصان بررسی کتاب مقدس آشناست، منتشر کردند. مبلغان مسیحی از شهر
الله » فرستادند: این نامه، داراي پیوستی چاپ شده با عنوان « سلا » فرانسه، نامهاي براي یک دختر چهارده سالۀ مراکشی، ساکن شهر
بسم الله الرحمن الرحیم، الحمد لله رب العالمین، خالق کلّ الأشیاء بکلمۀ، و صلاة و تسبیحاً و شکراً و » : و این عبارتها بود « اکبر
سجوداً، لمن صنعنا من تراب و خلقنا علی صورته، فأبدع تصویراً إنّ فی ذلک لآیات لقوم یعقلون، و أشهد أن لا إله إلّا هو، الواحد
در اسپانیا، « مالاگا » از شهر .« الأحد، الفرد الصمد، لاشریک له، هو ینقذ من الضلال و یوفق للصواب و یهدي إلی الصراط المستقیم
بچه شیران) منتشر میشود که مخاطب آن کودکان مغرب عربی و هدف آن مسیحی کردن آنهاست. ) « الأشبال » مجلهاي با عنوان
قرآنی آغاز میشود و براي اثبات صحت باورها و آموزههاي مسیحیت، به گونهاي فریبکارانه به آیات قرآنی « بسمالله » این مجله با
صفحه 57 از 64
استناد میکند. قصد این مجله، کشاندن کودکان مسلمان به مسیحیت به شیوهاي است که گمان کنند اسلام چنین آموزههایی داشته
به قرآن کریم همچنان که ممکن است این فریبکاري، شکل دیگري به « مبلغان تبشیري » و در راه این دین گام برمیدارند. استدلال
خود گیرد و مثلًا اظهاراتی دروغ و نسبتهاي ناروایی به قرآن باشد، مثل ادعاي این که قرآن درمورد حضرت مسیح با آنچه که در
ژان » کتاب مقدس آمده، کاملًا همخوانی دارد؛ در کتاب صلب المسیح و قیامته (به صلیب کشیدن مسیح و رستاخیز او)، نوشتۀ
آمده است: کتاب مقدس و قرآن میگویند: حضرت مسیح طی حضور سه ساله در فلسطین، معجزههاي بزرگ و « جلکرایست
فراوانی داشته است. 1 حال اگر بپذیریم که قرآن و کتاب مقدس متفق القولند که حضرت مسیح معجزههاي بزرگی داشته است 2، در
کجاي قرآن اشاره شده که حضور او در فلسطین به مدت سه سال بوده است؟! در همین کتاب، در خصوص داستان حضرت
یونس(ع) نیز به قرآن کریم 3 استناد شده تا مقایسهاي با آیۀ یونان 4 پیامبر مورد استدلال حضرت مسیح در اثبات رستاخیز وي 5
صورت داده باشد، آنگاه مینویسد: طبق آنچه که در قرآن و در کتاب مقدس آمده است، مسیح معجزهها و شگفتیهاي متعددي
که در آن سعی کرده ثابت کند « قیامۀ أم انعاش » با عنوان « احمد دیدات » در میان ملت اسراییل داشته است. 6 و در پاسخ به جزوة
حضرت مسیح، زنده از بالاي صلیب فرود آمد، ژان جلکرایست این نظریه را رد کرده، میگوید: این نظریه فاقد هرگونه پایه و
اساس درست نه در کتاب مقدس و نه در قرآن است و مسیحیان و مسلمانان هر دو، از آن تبري جستهاند و تنها فرقهاي که این نظریه
است که در پاکستان تهمت غیرمسلمان بودن به آن وارد شده است. 7 و ادامه میدهد: من مطمئن هستم « احمدیه » را پذیرفته، فرقۀ
با کتابهاي مقدس مسیحی آشنایی حقیقی ندارد. 8 وي در پاسخ به « احد دیدات » که مسلمانان هوشیار اینک متوجه شدهاند که
سنگ روي قبر یسوع پس از به صلیب کشاندن ادعایی)، میگوید: همۀ مسلمانان به ) «؟ چه کسی سنگ را غلتاند » : پرسش که
در آن ساکن بود، « لوط » خداوند و فرشتگان ایمان دارند 9 و قرآن میپذیرد که فرشتگان بودند که براي ویران ساختن شهري که
است که در کتاب مقدس از آن یاد شده است. 11 آنگاه نتیجهگیري غلطی میکند به این « سدوم » اقدام کردند. 10 و این شهر همان
مضمون که: قرآن، نه تنها ایمان به وجود ملائکه، بلکه ایمان به قدرت و تحکم آنان بر امور مردم و زمین را براي مسلمانان مسلم
میداند و بنابراین هیچ مسلمانی وجود ندارد که به این سخن انجیل معترض باشد: یکی از فرشتگان بود که سنگ را غلتاند. 12 و در
کتاب: دربارة مسیح چه فکر میکنید؟، 13 آمده است: داود پیامبر با گریه و زاري آمرزش خواست، ابراهیم خلیل نیز از درگاه
خداوند مغفرت طلبید، ولی اگر در کتاب مقدس یا قرآن جستوجو کنید هرگز دلیل یا آیهاي مبنی بر مغفرتطلبی از سوي
حضرت مسیح حتی براي یک بار، نخواهید یافت. 14 هرچند قرآن مجید خود میگوید: لن یستنکف المسیح أن یکون عبداً لله و لا
الملائکۀ المقربون، و من یستنکف عن عبادته و یستکبر فسیحشر هم إلیه جمیعاً. 15 مسیح از این که بندة خداوند باشد، هرگز سرباز
نمیزند و فرشتگان مقرب نیز و هر که از بندگی او سرباز زند و سرکشی کند، زودا که آنان همه را (روز رستخیز) نزد خویش گرد
آورد. عدم استنکاف حضرت مسیح(ع) دلیل بر خضوع کامل و نهایت بندگی خداوند متعال است که خود مستلزم فراوانی
آمرزشطلبی و طلب توبۀ دایمی است. مسیحیت بر آن است که آمرزشطلبی از نعمتهاي خداوندي است و به بیان کشیش
16 و مفاد آیۀ کریمه دربارة حضرت عیسی(ع) نیز همین است: إن هو « آمرزشطلبی، با نعمت به دست میآید ...» :« اسکندر جدید »
17 او جز بندهاي نبود که به او نعمت دادیم و او را براي بنیاسراییل، نمونهاي قرار « إلّا عبد أنعمنا علیه و جعلناه مثلًا لبنی اسراییل
دادیم. آنها [مبلغان مسیحی و تبشیري] حتی عقاید و آموزههاي مسیحیت را نیز با استفاده از قرآن کریم ثابت میکنند که تناقض
آشکاري است و استدلالشان را از هر گونه صداقت و اخلاصی، تهی میسازد. پرسشی که در این جا مطرح میشود، این است: چه
هنگام مسیحیها، در اثبات عقاید خویش، به قرآن کریم استناد میکردند؟ و این، پرسش شبههانگیز دیگري را در پی دارد: چه
زمان مبلغان مسیحی در راه اثبات ادعاهاي خود، در پی دلجویی از مسلمانان بودهاند؟ مسلمانان چگونه میتوانند این رفتار را هضم
کنند، حال آن که مسیحیها، اصولًا اعتقادي به عصمت قرآن کریم نداشته و عقاید و شعایر مسلمانان را به باد مسخره میگیرند؟!
صفحه 58 از 64
ولی این شیوة جدید فریبکاري و گمراهسازي، پرده از راز چنین پرسشهایی برمیگیرد. این در حالی است که مسیحیان، اعتراف
دارند قرآن کریم، ادعاي تثلیث و به صلیب کشیدن مسیح، الوهیت وي و دیگر عقاید آنان را، رد میکند. آنها در بسیاري از
، کتابهایشان به این مسئله اذعان دارند. به عنوان مثال، تنها به نقل قول زیر میپردازیم: ولی آنها معتقدند 18 که این کتابها 19
پس از آن که خداوند، کتاب کامل خود را بر محمد(ص) فرو فرستاد، ضرورت وجود خود را از دست دادهاند، قرآن، تولد مسیح
از مریم باکره را میپذیرد، ولی در همان حال منکر فرزندي و خدایی اوست و به معجزههاي مسیح در شفا، اشاره میکند و همۀ
مسلمانان قبول دارند که خداوند به مسیح نیرویی موهبت کرده که بدان مردگان را زنده میکند، ولی قرآن، مرگ مسیح بر فراز
صلیب را منکر میشود و مدعی است که یکی از دشمنان یا از یاران او به قدرت خداوند، به شکل مسیح درآمد و آنها گمان
بردند [که مسیح است] و او به خطا به جاي وي، به صلیب کشانده شد و میگوید که مسیح زنده به سوي آسمان جایی که اکنون
در نامهنگاريهاي تبشیري با اعراب و « مبلغان تبشیري » در آنجاست شتافت. 20 پنهان شدن با نامهاي اسلامی در این رویکرد
مسلمانان، از امضاهایی با نامها و القاب اسلامی استفاده میکنند. در نامهنگاري با دخترك مغربی که اندکی پیش از آن یاد کردیم،
نام دارد. در مجلۀ « محسن الشماع » کتاب من) نیز ) « کتابی » بوده است. سردبیر مجلۀ تبشیري « شیخ عبدالله » ، امضاي نامه
افرادي با نامهایی چون « المنار » و... هستیم. در مجلۀ « مسلم » ،« عبدالقادر » نیز شاهد امضاي نویسندگانی چون « مفتاحالمعرفۀ »
قلم میزنند. نامهنگاريهاي شخصی با نامها و امضاهایی انجام میشود که هیچ ربطی به عرف اجتماعی مسیحی ندارند « عبدالرحیم »
و از این قبیل. روشن است که این شگرد، دو « العلوي » ،« خالد » ،« علی » ،« محمد » : و جملگی به لحاظ شکل و مضمون اسلامی هستند
هدف را دنبال میکند: اول دشواري جدا شدن کامل از جامعه، چه مسیحی شدن با احساس غربت وحشتناکی همراه است و مسلماً
باعث تعطیلی حرکت تبشیري میگردد؛ دلیل ما در این تعلیل و استدلال نیز این سخن آنهاست: ... حتی هنگامی که فرد مسلمان
میپذیرد که مسیح، تنها نجاتدهنده است، براي او دشوار است که آشکارا ایمان خود را برملا سازد و روابطش را با جامعۀ قبلی
بگسلد. 21 و بدین ترتیب، پنهان شدن با نامهاي اسلامی از سوي مبلغان تبشیري و حفظ نامهاي اسلامی از سوي مسیحیشدگان،
ضامن برداشتن این مشکل از سر راه است. در عین حال، این شگرد، در آمیختگی آنان با جامعه اسلامی را تشویق میکند و از آن
جا فعالیتهاي تبلیغی و روضهخوانیهاي مسیحی را روانتر و آسانتر میسازد. دلیل ما، در این خصوص نیز این سخن آنهاست:
... اسقف کلیساي انجیلی، نام اسلامی خو درا حفظ میکند تا ثابت کند که در ایران میشود یک مسلمان علناً از ایمان خود به
مسیح سخن به میان آورد و با شجاعت و شهامت، [به مسیح] خدمت کند. 22 و این همان هدف دومی است که آنها در چنین
اقدامی دنبال میکنند. آنها از عرف اجتماعی اعراب و مسلمانان و ویژگیهاي آن، به منظور اعمال گفتمان مسیحی خود
بهرهگیري میکنند و البته برجنبههاي منفی این عرف و زشتیهاي تحقیرآمیزي که در نظر هر مسلمان عاقلی نفرتانگیز است،
انگشت میگذارند؛ زیرا گفتمان مستقیم و انتساب همۀ زشتیها به اسلام و نه به مسلمانان نادان که اسلام از آنها بري است، مسلماً
منجر به برخوردي بیحاصل میگردد. مثال این برخورد، رمانی به زبان فرانسه است که از سوي مبشران مسیحی در مغرب عربی و
یک درام حقیقی و بیانگر ؛« ساموئل گرانجین » نوشتۀ (Ourane) « یوقان » میان مغربیهاي مقیم فرانسه، پخش میشود؛ عنوان
زندگی کودك نابیناي رانده و بیچارهاي به نام یوقان در جامعۀ الجزایر است که به دلیل نابینایی و فقر شدید، به شدت مورد آزار و
ستم جامعه و تحقیر مردم قرار گرفته تا این که بشارت مبلغان تبشیري به دادش میرسد و با پذیرش دین آنان [مسیحیت]، از این
بدبختی نجات مییابد و در شمار مبلغان مخلص آن در میآید. ایجاد شک و تردید در آیات قرآنی گامهاي پیش گفتۀ مبلغان
تبشیري مسیحی، آنان را به ایجاد شک و شبهۀ خطرناکی رهنمون میسازد. چه در مهمترین کتاب مقدس مسلمانان یعنی قرآن
کریم البته به شیوة بسیار هوشمندانه و زیرکانه و با اجتناب از روشهاي مستقیمی که ممکن است منجر به برخوردهاي بیحاصل
شود، ایجاد شک و شبهه میکنند. براي ایراد مثالی در این خصوص، به آنچه که در کتاب ایشان إخوانٌ من کردستان (برادرانی از
صفحه 59 از 64
کردستان) نوشتۀ کشیشی انگلیسی اشاره میکنیم که در آن، به اصطلاح اقتباسهاي اسلام از تورات و نوشتههاي بدعتآمیز مسیحی
و کتاب زرتشتیان و... توضیح داده شده است. 23 با این حال میبینیم آنها در کتابهاي تبشیري خود [با ریاکاري] در سخن از
قرآن، آن را قرآن کریم توصیف میکنند و آنچه را که خود مایلند و آموزههایشان میطلبد، متکلفانه از آن استنباط و برداشت
مینمایند. ولی ما در رد این ادعاها، آنان را به نوشتههاي پژوهشگران جدي کتابهاي آسمانی حوالت میدهیم که با دلایل علمی،
عدم امکان بشري بودن قرآن را ثابت کرده و در برابر، و باز با دلایل علمی از خطاهاي فراوان وارده در کتاب مقدس، پرده
برگرفتهاند. به طوري که میتوان از وقوع تحریف در آنها سخن به میان آورد؛ زیرا صدور خطا از سوي خداوند متعال، محال
عقلی است. 24 بهرهگیري از ارسال کتاب و اعطاي جایزه مبشران مسیحی در تأسیس کتابفروشیهاي تبشیري در کشورهاي مغرب
عربی به منظور پخش و فروش کتابهاي خود با ناکامی مواجه شدند، زیرا دولتهاي این کشورها، با برنامههاي تبشیري، مخالفت
میکنند. به همین دلیل آنها اقدام به تأسیس کتابخانه یا کتاب فروشیهایی به ظاهر با رویکرد فرهنگی فکري و در واقع با
در شهر رباط از « محمد پنجم » در خیان « کلیله و دمنه » اهداف تبشیري، کردهاند. به عنوان مثال در کشورم (مراکش)، کتابفروشی
همین قماش است. این کتابفروشی را به دلیل موقعیت شاخص آن در خیابان یاد شده، همگان از کوچک و بزرگ میشناسند،
زیرا براي انبوه عابران روزمرة این خیابان، کاملاً چشمگیر است. دلایل من در چنین نگاهی به این کتابفروشی عبارتند از: 1. در
در پاییز سال 1978 م در شهر « سازمان تبشیري بینالمللی » با همکاري « کمیتۀ تبشیري لوزان » گزارش ارایه شده به کنفرانسی که
در ایالات کولورادوي ایالت متحدة آمریکا برگزار کرد، آمده است: طی اندك سالهاي گذشته، پخش کتاب مقدس « گلین آیري »
و مطبوعات مسیحی بسیار کم و تنها به نسخههاي اعطایی مبشران مسیحی به دست دیگران، محدود بوده است و کتابفروشیهاي
یا بسته بوده یا در صورت دایر بودن، شمار کمی از مردم از آنها بازدید میکردند و تنها کتابفروشی ،« انجمن کتاب مقدس »
موجود در مراکش و دیگري در تونس، حاوي کتابهاي بسیار کمی، آن هم در کنار مجموعۀ بسیار بزرگی از کتابهاي لائیک به
«Service Biblique au Maroc» 2. نامهاي به یک مرکز تبشیري به نام منظور امکان تداوم فعالیت به صورت قانونی است. 25
در شهر کازابلانکا نوشته بودم و یک سري توضیحاتی در خصوص برخی کتابها و مسایل مسیحی مطرح کرده و از آنها خواسته
بودم نسخهاي از کتاب مقدس با ترجمۀ عربی کاتولیکی برایم ارسال دارند. در نامۀ جوابیۀ مرکز به من، در تاریخ 10 نوامبر 1995
1 شما را دریافت کردیم؛ از ما خواسته بودید دربارة مسیحیت، /11/ آمده است: آقاي خالد زهري! با مسرت تمام نامۀ مورخ 1995
کتابهایی در اختیار شما قرار دهیم. به اطلاع شما میرسانیم که ما تمام تلاش خود را به عمل میآوریم که خوانندگان مراکشی
همچون دیگر خوانندگان عرب زبان از اطلاع از هر آنچه که به کتاب مقدس مربوط میشود به زبان مادري خود محروم نمانند،
ولی با کمال تأسف، دولت مراکش اجازة این کار را به ما نمیدهد و به همین دلیل ما همۀ کتابها را تنها به زبان بیگانه در معرض
فروش گذاردهایم؛ زیرا اجازة فروش نسخههاي عربی را نداریم و از عدم ارسال نسخۀ درخواستی متأسفیم ولی خاطر نشان میسازیم
.3 «... در رباط، وجود دارد « کلیله و دمنه » که کتاب مقدس به زبان فرانسه در تمامی کتابفروشیهاي مراکش از جمله کتابفروشی
در پی مکاتبه با یک مبشر مسیحی آمریکاي لاتین مقیم مراکش، دیداري با او داشتم و از وي دربارة نحوة دریافت کتابهاي عهد
خریداري کنم. 4. هر « کلیله و دمنه » قدیم (تورات) و قاموس الکتاب المقدس جویا شدم؛ راهنمایی کرد که آنها را از کتابفروشی
کسی که گشتی در این کتابفروشی بزند، متوجه میشود که در قفسههاي آن بسیاري از کتابهاي تبشیري، جاي گرفته است. همۀ
و بسیاري دیگر امثال آن داراي « کلیله و دمنه » این دادهها، ما را بر آن میدارد که قاطعانه نتیجهگیري کنیم: کتابفروشی
هدفهاي تبشیري است. و از آن جا که این روزنه، بسیار تنگ است و کارآمدي کمی دارد، روش ارسال رایگان کتابهاي
تبشیري شیوة مؤثر و نتیجهبخشی در جلب نظر خوانندگان جدید، در سطحی گسترده خواهد بود. دعوت به بازدید و دیدارهاي
حضوري پس از ایجاد شک و تردید در مخاطب عرب و مسلمان و اعطاي اطلاعات اندکی از مسیحیت به وي، گام عملی با سخن
صفحه 60 از 64
با یکدیگر، شروع میشود. چندین آیۀ « مؤمنان مسیحی » شکل گرفته و دیدارهاي « مشارکت معنوي » گفتن از مشارکت و در واقع
انجیل، توجیهگر چنین مشارکتی است، از جمله: و همۀ ایمانداران با هم میزیستند و در همه چیز شریک میبودند و املاك و
اموال خود را فروخته، آنها رابه هر کس به قدر احتیاجش تقسیم میکردند و هر روزه در هیکل به یک دل پیوسته میبودند و در
خانهها نان را پاره میکردند و خوراك را به خوشی و سادهدلی میخوردند و خدا را حمد میگفتند و نزد تمامی خلق، عزیز
خاطرنشان میسازد که نشستهاي معنوي، « اسکندر جدید » میگردیدند و خداوند هر روزه ناجیان را بر کلیسا میافزود. 26 کشیش
از جمله نعمتها و راههاي چیرگی بر گناه است او میگوید: مسلم است که نشستها و دیدارهاي معنوي از نیرومندترین ابزارهایی
است که خداوند براي رشد مؤمنان و پیشرفتشان در زندگی مسیحیت، به وجود آورده است. 27 پیش از پیشنهاد ورود به چنین
مشارکتی به مخاطب، جزوههایی براي او ارسال میشود که اهمیت این پیوند معنوي و محبت برادرانه را توضیح میدهند که به دو
،« ایدة جسم واحد » ،« اهمیت محبت » : دربردارندة موضوعهایی چون « محبت برادرانه » عنوان از آنها اشاره میکنیم: یکی با عنوان
است که موضوعهاي زیر را در بر گرفته است: « پیوند معنوي » و دیگري با عنوان ،« محبت عملی ،« موانع پیوستگی جسم واحد »
و « اجتماعات عبادتی » ،« تعمید » ،« نماز جماعت » ،« بررسی کلمۀ الله » ،« دیدارها و ضیافتها و بازدیدها » ،« اعتماد دو جانبه » ،« آشنایی »
عناوین محتوایی این دو جزوه، آشکارا محتواي واقعی آنها را نشان میدهد. هر دوي این جزوهها از انتشارات .« تسامح و هشدار »
است. فراخوان به مشارکت معنوي، از طریق دعوت مستقیم براي ورود به یک « مالاگاي اسپانیا » پروتستانی در « مدرسۀ کلمۀ الحیاة »
انجمن مسیحی صورت میگیرد که معمولاً نیز همراه با اعطاي جایزههاي قابل توجهی است. پافشاري در نامهنگاري قطع مکاتبه
زمانی صورت میگیرد که از تن دادن به برنامههاي مسیحی آنها از سوي طرفی که با وي نامهنگاري کردهند، مأیوس شده باشند.
ولی در ابتداي نامهنگاريها و زمانی که قربانی و طعمۀ مورد نظر در اوج هیجان اطلاع هرچه بیشتر و به دنبال یافتن پاسخ به
کنجکاويهاي غریزي خویش است و پاسخ به پرسشهاي درسها و جزوات ارسالی کاملًا مشخص و آسان است، پافشاري آنها
کاملًا چشمگیر است و آنها با نامهنگاريهاي پیاپی، علت تأخیر در پاسخ را جویا میشوند و دم به دم، خواهان توضیح میگردند.
احمد » پینوشتها ?: محقق و پژوهشگر از کشور مغرب. 1. به صلیب کشیدن مسیح و رستاخیز او (که پاسخی است به سه جزوة
2. به عنوان مثال، نگاه کنید به معجزة . اتریش د.ت؛ صفحۀ 4 ،(Light of life) نوشتۀ: جان جلکرایست، از انتشارات .(« دیدات
نزول خون آسمانی در سورة مائده آیات 115 112 و معجزات آفرینش پرنده از گل، شفاي نابیناي مادرزاد و پیس و زنده کردن
مردگان و پیشگویی اندوختهها و سخن گفتن در گهواره و پشتیبانی روحالقدس و... (سورة آل عمران، آیۀ 49 و سورة مائده، آیۀ
: نزد مسلمانان است. 5. انجیل متی ، 39 « یونس » نزد مسیحیان، همان « یونان » .4 . 3. سورة صافات ( 37 )، آیات 148 139 .(110
به صلیب کشیدن مسیح و » .7 . 6. همان منبع، صفحۀ 20 ، سورة مائده ( 5)، آیۀ 110 ، امال رسولان 22:2 . 40 12 ، و سفر یونان، 68 4
11 . همان . 10 . سورة عنکبوت ( 29 )، آیات 34 31 . 9. سورة بقره ( 2)، آیۀ 285 . 8. همان منبع، صفحۀ 33 . صفحۀ 32 ،« رستاخیز او
مدرسۀ » در آلمان آن را منتشر میسازد؛ این مرکز وابسته به « نداي امید » 13 . مرکز . 12 . همان منبع، صفحۀ 44 . منبع، صفحۀ 43
15 . سورة . د.ت، صفحۀ 5 ،(RIKON) ریکون ،« دارالهدایۀ » «؟ دربارة مسیح چه فکر میکنید » . است. 14 « مکاتبهاي کتاب مقدس
17 . سورة زخرف ( )، آیۀ . 16 . چه کنم تا نجات یابم؟ از انتشارات نداي امید، اشتوتکارت ط.د.ت، صفحۀ 31 . النساء ( )، آیۀ 172
چاپ آلمان، چاپ اول « برادرانی از کردستان » . 18 . ضمیر جمع مربوط به مسلمانان است. 19 . یعنی: تورات، زبور و انجیل. 20 .59
اصل » 24 . این کتاب را آقاي فوزي شعبان با عنوان . 22 . همان. 23 . همان، صفحۀ 47 . 21 . همان منبع، صفحۀ 5 . 1993 ، صفحۀ 43
،« التنصیر: خطۀ لغزو العالم الاسلامی » به عربی ترجمه کرده است. 25 . نگاه کنید به کتاب « الانسان بین العلم و الکتب السماویۀ
The با عنوان (Maric) صفحۀ 381 . که خود ترجمۀ کامل مقالات کنفرانس تبشیري یاد شده است؛ این کتاب از سوي انتشارات
47 44 ، و نیز نگاه :2 « اعمال رسولان » ، در سال 1978 در کالیفرنیا، چاپ و منتشر شده است. 26 . انجیل Gospel and Islam
صفحه 61 از 64
صفحۀ ،«؟ چه کنم تا نجات یابم » .27 . 35 34 ، اول قرنتیان 12:27 13 ، غلاطیان 6:2 1 : کنید به انجیل متی 20 19 ، انجیل یوحنا 13
.21
درباره